سبزعلیپور هشدار داد
در منطقۀ ۱۲ شهرداری تهران، برخی از کسبۀ خیابانهای سعدی جنوبی، اکباتان، ملت، امیرکبیر و لاله زار که عمدتاً فروشندۀ لوازم خودرو و برقی و الکتریکی میباشند منازل و آپارتمانهای کوچه های اطراف را خریداری کرده و کالاهای خود را که عمدتاً لاستیکی و مشتعل زا میباشند را داخل این منازل انبار نموده اند که مانند بُمب ساعتی هر لحظه احتمال انفجار آنها وجود دارد.!!
مشکلات اقتصادی، گرانی و کوچکتر شدن سفره ها، از یکسو زندگی مردم را تحت فشار قرار داده و طرفی دیگر سوء مدیریتها، طمع و زیاده خواهی، بی اعتنایی و باندبازی برخی از مدیران دولتی و شهری بهمراه عده ای “کاسب نما“ نیز خون مردم عزیزمان را داخل شیشه کرده و امنیت، آرامش و آسایش جمعی از شهروندان تهرانی را به خطر انداخته است!!!
شاید مردم بتوانند گرسنگی و بی پولی را تحمل کنند اما به جرأت میتوانم بگویم که هرگز ناامنی و تجاوز به جان و مال و ناموس شان را قبول نخواهند کرد!! اهمیت این موضوع و همچنین شیوع ناامنی و تجاوز به جان و مال جمعی از شهروندان گرامی مان موجب شد تا اینجانب به این مسئلۀ مهم پرداخته و طی یادداشتی موثق، موارد عینی و مستندی را جهت استحضار و حضور ذهن مسئولین محترم دولتی، شهری و انتظامی از جمله: اعضاء محترم شورای شهر تهران، جناب آقای حناچی شهردار تهران، سردار اشتری و سردار رحیمی فرماندهان محترم ناجا و فاتب، جناب آقای کلانتری معاون محترم رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست، جناب آقای پارسا رئیس سازمان امور مالیاتی، جناب آقای حشمتی ریاست کل دادگستری استان تهران و جناب آقای القاصی مهر دادستان عمومی و انقلاب تهران، جناب آقای انصاری رئیس محترم سازمان تعزیرات حکومتی، رئیس اتاق اصناف و …. به رشتۀ تحریر درآورم تا شاید مفید به فایده بوده و منجر به تأمین امنیت، آرامش و رضایت مردم عزیزمان گردد.
عدم نظارت دقیق مدیریت شهری و مدیریت صنوف و همچنین عدم ساماندهی صحیح کسبه و تولیدی های پوشاک موجب شد تا در دیماه سال ۹۵ ساختمانی قدیمی معروف به (ساختمان پلاسکو) آنهم در مرکز شهر تهران و در جوار چند سفارتخانۀ مهم و در یکی از شلوغ ترین و پر ترددترین مناطق تجاری و اداری پایتخت ایران طعمۀ حریق شود!!
آتش سوزی پلاسکو، نه تنها موجب از بین رفتن مال و اموال جمعی از کسبۀ آن ساختمان گردید و عده ای را از هستی ساقط کرد، بلکه باعث کشته شدن تعدادی از شهروندان و شهادت بیش از ۱۶ نفر از آتش نشانان عزیزمان گردید!! جدای از اینکه این حادثه چند روزی شهر تهران را در حالت اضطراب فرو برد و مردم ایران را دلنگران کرد بلکه عواقب منفی را نیز برای کشورمان در سطح جهان ایجاد نمود، بطوریکه پس از گذشت حدود ۳ سال از آن آتش سوزی، هنوز عواقب و عوارض آن به عینه دیده میشود!!
هر چند در زمان وقوع آن حادثه و فرو ریختن ساختمان پلاسکو جمعی از مسئولین بر سر خرابه های آن ساختمان حاضر شده و در برابر رسانه ها و دوربین صدا و سیما اشک ریخته و ظاهراً با حادثه دیدگان اظهار همدردی کردند و تعدادی هم وعده تو خالی دادند اما در نهایت هیچکس مسئولیت این حادثه را برعهده نگرفت و هر دستگاهی، دستگاه و سازمان دیگری را مسئول این خرابکاری و از بین رفتن جان و مال مردم اعلام کرد.!!
الغرض منظور از یادآوری آن حادثه این بود که بعرض عموم برسانم، ساختمان پلاسکو حدود ۱۷ طبقه داشت آنهم با ارتفاع تقریبی۵۰ متر. آن ساختمان با مشخصات فوق موجب این همه خرابی و وحشت و ضرر و زیان شد اما نه تنها درس عبرتی برای مسئولین شهری و کسبه نشد بلکه در حال حاضر در سطح همین شهر تهران محلاتی هستند که چند صد متر طول دارند یعنی دهها برابر بزرگتر از ساختمان پلاسکو میباشند ( البته نه بصورت عمودی همچون بُرج و سر به فلک کشیده در آسمان بلکه بطور اُفقی و کوچه های پیج در پیج بر روی زمین) که متأسفانه توسط عده ای “کاسب نما“ اِشغال و به بمب ساعتی مبدل شده امد!!
بطوریکه برخی از “کاسب نماها“ در بازارهای مختلفِ سطح شهر تهران بجای خرید یا اجارۀ مغازه های حاشیۀ خیابانهای اصلی که قیمتهای دهها و صدها میلیاردی دارند به داخل کوچه پس کوچه های تنگ و سُنتی نفوذ کرده و تک تک منازل آن کوچه ها را به قیمت نازلی خریده و یا اجاره کرده اند و آن املاک مسکونی را به انبار مبدل نموده و در داخل این منازل کالاهای مختلف دپو و احتکار کرده اند که بعضاً غالب کالاهای دپو و انبار شده در منازل مسکونی اشتعال زا میباشند!!
بطور مثال: در منطقۀ ۱۲ شهرداری تهران، برخی از کسبۀ خیابانهای سعدی جنوبی، اکباتان، ملت، امیرکبیر و لاله زار که عمدتاً فروشندۀ لوازم خودرو و برقی و الکتریکی میباشند منازل و آپارتمانهای کوچه های اطراف را خریداری کرده و کالاهای خود را داخل این منازل انبار نموده اند.!!
آیا مسئولین محترم شهری از این خطر بزرگ اطلاع دارند که داخل تعدادی از همین منازل، لاستیک، تایر سواری و کامیون، تسمه های صنعتی و خودرو و …. آنهم در حجم بالا انبار شده و هر لحظه احتمال آتش گرفتن یکی از این انبارها وجود دارد که در صورت مشتعل شدن یکی از این انبارها، قطعاً مابقی انبارها نیز که دیوار به دیوار بهم متصل میباشند آتش گرفته و منطقه را نابود خواهند کرد؟!!
آیا مسئولین محترم شهری فکر این را کرده اند که در صورت وقوع آتش سوزی آنهم در آن حجم بسیار بالا و سوختن کالاهای لاستیکی و پلاستیکی، چگونه خودروهای امدادی و آتش نشانی جهت اطفاء حریق و نجات جان و مال مردم، وارد کوچه هایی خواهند شد که بیش از ۲، ۳ و یا ۴ الی ۵ متر عرض ندارند و با این وضعیت، خاموش کردن آتش در این کوچه های تنگ که دهها برابرِ “ساختمان پلاسکو“ طول و وسعت دارند چند روز طول خواهد کشید؟
چرا مسئولین محترم شهری در برابر این خطر بالقوه سکوت کرده و هیچ واکنش و عکس العملی نشان نمیدهند و چرا جان و مال و نابودی شهر تهران برای مسئولین بی اهمیت میباشد. آیا بی توجهی مسئولین محترم شهری در قبال این خطر بزرگ و همچنین عدم برخورد آنان با تهدیدات افرادی که به نام “کاسب“ با جان و مال مردم بازی میکنند صرفاً بی اطلاعی از موضوع میباشد و یا خدایی ناخواسته مبالغی را تحت عنوانِ عوارض انباری که در اصل بنوعی عوارض بازی با جان و مال مردم میباشد را دریافت میکنند که چشمانشان را بر روی این تخلفات بزرگ بسته و یا می بندند؟
چرا عده ای از خدا بی خبر تحت نام کاسب (که اتفاقاً کلمۀ پُر معنا و قابل احترامی است) به خود اجازه میدهند تا با قانون گریزی به هر حربه ای برای کسب درآمدهای نجومی متوسل شده و جان و مال و زندگی مردم را چنگال خود بگیرند و دستگاههای اجرایی و نظارتی و قضایی نیز از کنار آن بی اعتنا عبور میکنند؟
مشکلات این “کاسب نماها“ و رخنه آنان به محلات و کوچه پس کوچه ها فقط به مورد بالا ختم نمیشود و دهها مشکل و معضل و نابسامانی را برای مردم و مسکونین بوجود می آورند که بخشی از آن مشکلات عبارتند از:
* آوردن ۳ یا ۴ کامیون بزرگ و تریلی۴۰ فوت مملو از کالا به داخل کوچه های باریک و تنگ، جهت تخلیه بار آنها در انبارها که هر شب این روال ادامه دارد. ورود این تریلی های بزرگ با این حجم و وزن آنهم به داخل کوچه هایی که زیر ساخت آنها حداکثر برای عبور یک خودرو سبک ساخته شده است، زیانهایی را ببار می آورد از جمله، فشار سنگین این کامیونها باعث میشود تا لوله های آب و گاز و تأسیسات برق و تلفن و فاضلاب شکسته و نابود شوند!!! (چرا مسئولین ادارات آب و برق و مخابرات با اینگونه موارد برخورد نمی کنند)؟
* با ورود کامیونها به داخل کوچه ها نه تنها لیفتراک ها تا صبح کالاها را جابجا میکنند بلکه “کاسب نماها“ با گردن کلفتی راه عبور و مرور مردم بسته و اجازه تردد به آنها و خودروهای شان در کوچه ها را نمیدهند!! (چرا مأمورین شهرداری و نیروی انتظامی با این گردن کلفتی ها و سد کردن عبور و مرور مردم برخورد نمیکنند)؟
* در طی روز دهها خودرو، وانت بار، گاری و چرخ دستی و صدها موتورسیکلت وارد این محلات میشوند که نه تنها نظم این کوچه ها را بهم میزنند بلکه برخی از این خودروها و موتورسیکلت ها در این کوچه ها پارک کرده و از صبح تا عصر سد معبر و مزاحم تردد مردم و سکنه میباشند!! (چرا مأمورین محترم راهور با این معضل و بی انضباطی برخورد و اِعمال قانون نمیکنند)؟
* ایجاد آلودگی های زیست محیطی از جمله آلودگی های صوتی، هوا، شیمیایی، ریختن زباله و …. از دیگر ثمرات این “کاسب نماها“ میباشد!! (چرا مسئولین سازمان محیط زیست برخورد نمیکنند)؟
* استعمال مواد مخدر داخل کوچه ها و بن بست ها در برابر زن و بچه مردم آنهم توسط “کاسب نماها“ و فرزندان و کارکنان آنان که اکثراً جزء اقشار مرفه میباشند و مواد یا علف را بابت تفریح استعمال میکنند و کسی را هم که به عمل آنان اعتراض کند را بقصد کُشت، کتک میزنند!!! (چرا مسئولین نیروی انتظامی علی الخصوص ادارات اماکن و مبارزه با مواد مخدر برخورد نمیکنند)؟
* زن و بچه مردم و سکنه محل، روز روشن از ترس مزاحمتها و رفتار ناشایست “کاسب نماها“، فرزندان، کارکنان آنان و پیک های موتوری جرأت نمیکنند در کوچه ها تردد کنند و یا میهمان خانمی وارد محل شود!! آیا زیبندۀ ایران اسلامی میباشد که در مرکز پایتخت و آنهم در روز روشن زن و بچه مردم جرأت تردد در محلۀ خود را نداشته باشند!! (چرا مسئولین نیروی انتظامی علی الخصوص رؤسای کلانتریها، سرکلانتران، مسئولین اطلاعات کلانتریها ورود نمیکنند و با این ناامنی ها برخورد نمیکنند)؟
* بسته بندی کالاهای تقلبی درج برندهای معتبر خارجی بر روی کالاهای تقلبی آنهم در همین منازلی که به انبار تبدیل شده است!! (چرا مسئولین سازمان تعزیرات حکومتی، اتاق اصناف و اتحادیه ها با این کلاهبرداریها و تقلب ها که جان و مال مردم را به خطر می اندازد برخورد نمیکنند)؟
* و… دهها مورد دیگر از این دست!!!
با عنایت به مطالب مطروحۀ فوق اصلی و ابدا برازنده کشور اسلامی ایران نیست که مردم برخی از محلات پایتخت این کشور درگیر چنین مشکلاتی بوده و ناامنی و وجود مشکلات برخود بلرزند!! لذا شایسته بر این است تا مسئولین اَمر و دستگاههای ذیربط علی الخصوص دادستان محترم تهران بعنوان مدعی العموم، شهردار تهران بعنوان مدیر، برنامه ریز و ناظر بر شهر تهران، فرماندهی ناجا و فاتب و فرمانده راهور بعنوان حافظان نظم و انضباط شهری، رئیس سازمان محیط زیست بعنوان حافظ سلامتی محیط کار و زندگی مردم و…. به این معضل ورود نمایند و اقدامات عاجلی را در جهت رفع مشکلات و ساماندهی محلات بمنظور فراهم آوردن محلی اَمن و پاک و بدون مزاحم برای زندگی شهروندان انجام دهند.
هر چند که این معضل مربوط به یک منطقۀ خاص تهران نمیباشد اما منطقه ۱۲ تهران بیشترین سهم را داشته و شهروندان این منطقه تحت فشار میباشند!! بطوریکه بخشی از محلات این منطقه را کسبۀ “چراغ برق“ اِشغال کرده اند، بخشی دیگر را در “سه راه امین حضور” فروشندگان لوازم خانگی، بخش دیگری را نیز در خیابان جمهوری، کتابفروشان و انتشاراتی ها و… تصرف کرده اند!! از همین رو سهم شهرداری منطقۀ ۱۲ و همچنین سرکلانتری هفتم تهران بزرگ در برقراری نظم و انضباط شهری و امنیت اجتماعی بیش از سایرین میباشد.
البته لازم به ذکر است که نگارندۀ این یادداشت و خانواده اش نیز متأسفانه از شرّ مزاحمتهای “کاسب نماها“ در اَمان نبوده و در طی شبانه روز، لحظه ای مزۀ آرامش را نچشیده و احساس نمیکند!!
بخشی از مطالبی که جهت آگاه سازی مسئولین شهری ضروری و مورد نیاز بود نگاشته و به رشتۀ تحریر درآمد اما لازم به تأکید است که مبادا مشغلۀ روزانه و کثرت کارها موجب گردد تا مسئولین ذیربط، رسیدگی به این موضوع مهم را بورطۀ فراموشی بسپارند که خدایی ناخواسته اتفاقی همچون وقوع آتش سوزی بزرگ موجب شرمندگی و سرافکندگی در برابر ملت گردد.
رفع مشکلات و نابسامانی های محلاتِ مسئله دار و تأمین امنیت مردم اجرا شدنی است و دستگاههای ذیربط میتوانند با همکاری هم به این مهم دست یابند، فلذا پیشنهاد نگارنده بر این است تا یکی از مناطق مورد بحث را میتوان بعنوان “پایلوت“ انتخاب و با هماهنگی و پشتیبانی مدیران شهری و سایر دستگاههای ذی مدخل، آن محل را به محلۀ نمونه مبدل نمود و در صورت موفقیت طرح، میتوان این روش مدیریتی را به دیگر محلات نیز تعمیم داد.
در خاتمه برای چندمین بار به مسئولین و مدیران محترم شهر تهران یادآوری میکنم، اجازه ندهیم تا “پلاسکوهای اُفقی” بدلیل بی توجهی به قتلگاه مردم مبدل شده و زندگی و امنیت شهروندان را با خطر مواجه کند./انتهای پیام
محمدرضا سبزعلیپور
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران
Leave a Comment