هشدار رئیس مرکز تجارت جهانی ایران
بی پولی و فقیرتر شدن مردم و همچنین کوچکتر شدن سفره ملت، فرار سرمایه و افزایش حجم قاچاق و دهها مورد منفی دیگر، از دستاوردهای مدیریت غلط ارزی و گرانی های پیش رو میباشد که بخاطر همین دورنمای نه چندان شفاف پیش رو باید منتظر روزهای سخت و بدتری باشیم، مگر اینکه واقعاً دولت محترم تغییرات اساسی در تصمیمات، سیاستها و عملکردش بدهد و روش سازنده ای را اتخاذ نماید.
محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران با حضور در میزگردی تحت عنوان “نرخ ارز و آینده اقتصاد ایران” نسبت به نابسامانی و تحولات اخیر بازار سکّه و ارز واکنش نشان داد و طی سخنانی در جمع تعدادی از فعالان اقتصادی، مدیران و صاحبان صنایع و سرمایه که به جهت بحث و گفتگو و چاره اندیشی درخصوص بحران اقتصادی و وقایع اخیر بازار ارز گردهم آمده بودند گفت: ارز و درآمدهای ارزی، یکی از اَرکان بسیار مهم برای اقتصاد هر کشوری میباشد که کمبود و یا افزایش آن میتواند اقتصاد کشورها را از (عرش به فرش) و یا برعکس (از فرش به عرش) برساند، در همین راستا مدیریت نرخ ارز در اقتصاد کشورها علی الخصوص در اقتصاد کشور خودمان ایران، همواره یکی از چالشهای عمدۀ سیاستگذاران اقتصادی بوده است. لکن بحث مهم و اساسی این است که اِعمال سیاستهای پولی و اقتصادی صحیح، قطعاً در سطح درآمدهای ارزی کشور و تثبیت نرخ آن تأثیر مثبت دارد.
وی افزود: اما بنابه دلایلی خاص، قریب به یکی دو ماهی است که طوفان شدیدی بازار سکّه و ارز ایران را درنوردیده و خسارات جبران ناپذیری را ببار آورده که در کمال تأسف هنوز هم در حال وزیدن و خسارت زدن میباشد که حاصل این بحران، افزایش شدید نرخ دلار و افزایش نرخ برابری ارزهای عمده را در مقابل ریال ایران درپی داشته است، لکن در طی این مدت و در زمانیکه هرج و مرج بازار ارز ایران را فرا گرفته و بر سایر بازارها و صنوف دیگر کشور تأثیر منفی گذارده این ابهام و این پرسش اساسی ذهن فعالان اقتصادی و اذهان مردم عزیزمان را اشغال کرده و آن پرسش این است که چرا دولت و مسئولین ذیربط بانک مرکزی هیچ اقدام اساسی، علمی و عملی جهت کنترل بازار و تثبیت برابری نرخ ریال و دلار انجام نداده و نمیدهند و ریال ایران را در تبِ داغ بازار مریض ارز، در حال ذوب شدن و نابودی رها کرده اند؟
علیپور ادامه داد: هرچند که افزایش نرخ ارز در ایران همیشه سیر صعودی داشته و بعد از پایان جنگ تحمیلی و از آغاز دوران سازندگی شدت بیشتری بخود گرفت.
اما با آغاز تحریمهای کمرشکن کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا در زمان دولتهای نهم و دهم، روند افزایش نرخ ارز به یکباره چند صد درصد رشد کرد و اقتصاد را با بحران مواجه نمود. ولیکن در دولت روحانی و علیرغم اینکه “برجام“ نیز اجرایی شده بود اما بدلیل سیاستهای غلط اقتصادی و سوء مدیریتهای پی در پی، متأسفانه نرخ دلار از ۲۸۵۰ تومان به ۳۵۰۰ و رفته رفته تا ۶۰۰۰ و در کمال تعجب به ۱۰ هزار و نهایتاً تا ۱۹۰۰۰ تومان رشد کرد!!!!! که البته با اعمال سیاستهای جدید ارزی، نرخ دلار بسرعت تا حدود ۸۰۰۰ تومان کاهش پیدا کرد.!!
اما چند هفته ای است که طوفان شدیدی بازار سکّه و ارز ایران را فرا گرفته و خسارات جبران ناپذیری را ببار آورده که در کمال تأسف هنوز هم در حال خسارت زدن به اقتصاد و زندگی مردم میباشد که حاصل این بحران، افزایش شدید نرخ دلار تا بیش از ۲۵۰۰۰ تومان بوده است، لکن در طی این مدت و در زمانیکه هرج و مرج بازار ارز ایران را فرا گرفته این پرسشهای اساسی ذهن صاحب نظران، رسانه ها و اذهان مردم عزیزمان را اشغال کرده و آن سوالات این است که:
* چرا دولت و مسئولین ذیربط بانک مرکزی هیچ اقدام عاجل و اساسی جهت کنترل بازار ارز و تثبیت برابری نرخ ریال و دلار انجام نداده و نمیدهند و همه چیز را به حال خود رها کرده و کار و زندگی مردم را فلج نموده اند؟
* یا اینکه دلایل افزایش نرخ ارز طی روزهای جاری چیست و آیا روند افزایشی نرخ ارز همچنان صعودی خواهد بود یا نه؟!!
وی افزود: در این خصوص لازم به توضیح است که افزایش نرخ ارز در کشورمان دلایل خاص خود را دارد که در این ارتباط باید به موارد و فاکتورهای مختلفی اشاره کنم.
با توجه به تجربیات گذشته علی الخصوص خاطرات نه چندان خوشی که از عملکرد دولتهای پیشین بویژه دولتهای نهم و دهم و یازدهم داشتیم، از چند ماه قبل پیش بینی کرده بودم که دولت دوازدهم نیز حتماً در سال پایانی دولت با کسری شدید بودجه مواجه و قطعاً برای پرداخت حقوق کارمندان و کارکنان دولتی، روی افزایش نرخ دلار حساب ویژه ای باز خواهد کرد و قطعاً دست در جیب مردم خواهد کرد تا بدون درد سر، هزینه ها و حقوق و مزایای کارکنان خود را از طریق سود حاصله از افزایش “نرخ دلار” پرداخت کند!! از همین رو و بطور قطع “نرخ دلار” را به بهانه های مختلف، آرام آرام و چراغ خاموش حداقل چند هزار تومان افزایش خواهد داد تا با فروش مبالغ کلانی دلار و یورو، هزاران میلیارد تومان بودجه و منابع ریالی بدست آورد.!!
فاکتورهای دخیل در بحران موجود را میتوان در قالب چند سؤال بشرح زیر بیان نمود:
* دولت با چه توجیهی سود سپرده ها را کاهش داد و با این عمل غیر اصولی خود زمینه سرازیر شدن پولهای مردم از بانکها به بازار را فراهم نمودید؟
* چرا با اینهمه تئورسین اقتصادی و اقتصاددان شاغل در دولت نتوانستید سرمایه ها و نقدینگی سرگردان جامعه را به درستی مدیریت کرده و پولهای مردم را به مسیر درستی هدایت نمائید، و باعث شدند تا سرمایه های مردم بسمت بازار کشیده شود؟
* چرا دولت “بازار بورس“ را بطور تصنعی و سراب گونه سودآور نشان داد و پولهای مردم را از بانکها بسمت بورس کشانید تا با پی بردن مردم به نیت سوء دولت در سودآور نشان دادن بورس، جمع زیادی از مردم احساس ناامنی کرده و سرمایه خود را از بورس خارج و بسمت خرید و فروش سکه و ارز هدایت کردند؟!!
* چرا دولت روحانی عدم بازگشت ارزهای صادراتی را اینقدر در بوق و کرنا انداخت و جامعه را ملتهب و مردم را ترساند که بخش اعظمی از ارزهای مملکت برنگشته و کشورمان دچار کمبود ارز شده است و چرا اعداد و میزان ارز صادراتی بازنگشته را غیرواقعی اعلام نمود و ۱۸ میلیارد دلار را بیش از ۲۶ میلیارد دلار عنوان نمود و با ایجاد ترس در دل مردم، خرید ارز در بازار آزاد را شدت بخشید که موجب رشد بیش از پیش نرخ دلار شد؟
* توجیهات عجیب و غریب و خنده دار مسئولین و سکوت سؤال برانگیز و تعجب آور ریاست محترم جمهوری، وزیر اقتصاد آنهم در چنین شرایطی چه دلیلی دارد که خود به افزایش بحران دامن میزند؟ اصلاً نقش وزارت اقتصاد در کشور ما چیست؟
جدای از فاکتورهای فوق، همچنانکه بارها تأکید کرده ام دقیقاً ۱۲ فاکتور دیگر مورد نیاز میباشد تا بازار ارز تثبیت، نرخ ارز کنترل و در نهایت جلوی افزایش نرخ ارز گرفته شود که به جرأت میتوان گفت که هیچکدامیک از این ۱۲ فاکتور را هم نداریم، پس با این وضعیت آقایان چه برنامه ای برای اقتصاد ایران و بازار ارز دارند و چگونه این بازار را کنترل خواهند کرد؟
ضمناً با شیوع بیماری کرونا در جهان و کشورمان ایران و رکود تجارت جهانی در سراسر دنیا، اقتصاد راکد ایران را راکدتر شد و موجب کاهش ورود ارز به کشور و افزایش تقاضای مردم شد.
در ضمن اثرات روانی نبود ارز، بیماری کرونا، تحریمها و….. همه و همه به رشد قیمت ارز دامن زده و میزند.
ثبات قیمت ارز و جلوگیری از رشد نرخ نیازمند فاکتورهای اساسی میباشد تا نتایج مثبتی در بر داشته باشد که عمده ترین آنها بشرح زیر میباشد:
- ثبات و امنیت سیاسی و اقتصادی کشور الزامیست
- ذخایر بانک مرکزی میبایست همیشه مملو از دلار باشد
- کشور باید پشتوانه و درآمد ارزی بسیار بالایی داشته باشد بطوریکه دلارها بلا انقطاع بسمت کشور سرازیر شوند
- عرضه ارز باید بیش از تقاضای ارز باشد
- تک نرخی شدن ارز
- خرید و فروش ارز از طریق بانکها انجام شود و بانکها بدلیل کمبود ارز، ارزان خریدن و گرانفروشی و خدمات پایین و بی کیفیت ارزی خود، مشتریانشان را روانه بازار آزاد ارز نکنند
- سایه تمام تحریمها علی الخصوص تحریمهای پولی و بانکی از سر ایران برای همیشه کوتاه شوند
- سرمایه گذاری خارجی در کشورمان افزایش چشمگیری داشته باشد
- کشور باید کاملاً صادراتی باشد
- کشور نباید خام فروش و تک محصولی باشد
- تراز تجاری کشور باید همیشه به شکل قابل توجهی مثبت باشد
- اجرای دقیق و کامل برجام
- ۱۳٫ و دهها مورد ظریف و دقیق دیگر
با وجود فاکتورهای فوق، بانکها قادر خواهند بود تا نیاز همه مشتریان ارزی خود را به هر میزان تأمین نمایند و همین امر (یعنی رضایت مشتری در تأمین نیازش به هر مقدار) موجب کاهش مشتری در بازار آزاد خواهد شد و کمبود خریدار نیز باعث میشود تا رفته رفته قیمت ارز در بازار آزاد کاهش یافته و ارزش پول ملی نیز تقویت شود.
علیپور گفت: با تمام این تفاسیر و مواردی که خدمتتان عرض کردم و همچنین باتوجه با قرائن موجود، لازم به تأکید است که نرخ ارز فعلاً افزایشی است و بطور قطع تا مدت زمانی نه چندان بلندمدت ادامه خواهد یافت و مبلغی دیگر نیز رشد خواهد کرد که بنابه مصلحت نمیتوانم به میزان رشد قیمت دلار و نرخ نهایی آن اشاره کنم اما در نهایت پس از اینکه دولت به مقاصدش دست پیدا کند باز هم قیمت دلار کمی کاهش خواهد یافت.!!
وی تصریح کرد: به اعتقاد بنده، بانک مرکزی در حال حاضر بنابه دلایلی که در ادامه به آنها اشاره خواهم نمود، چندان نقشی در افزایش نرخ ارز نداشته و عوامل و اشخاص دیگری در تلاطم بازار و افزایش نرخ ارز دخیل بوده و هستند!!
عدم استقلال بانک مرکزی، اعمال سیاستهای پولی و ارزی غلط از جایی دیگر و صدور دستورات ارزی از طرف شخص رئیس جمهور و دفتر ایشان، مجری اوامر بودن دکتر همتی و رئیس کل ظاهری بانک مرکزی بودن وی، وجود فشارهای داخلی و بین المللی آنهم خارج از کنترل مسئولین بانک مرکزی و…. همه و همه در افزایش نرخ ارز دخیل بوده و تقریباً کار از دست آقای همتی و بانک مرکزی خارج میباشد!!
درکل باید مشکل ارزی کشور را اینطور روان و صریح و شفاف و در یک جمله بیان کنم و آن اینکه از نظر بنده: (روحانی، دست و بال همتی را بسته و متأسفانه باید منتظر روزهای سخت و بدتری هم باشیم)!!
زیرا اگر آقای روحانی از گرانی نرخ ارز و افزایش نرخ تورم و بیکاری دلخور و ناراضی بودند، حتماً واکنش تندی نشان میدادند و تمام مسئولین اقتصادی ذیربط دولتی را مجبور میکردند تا در کوتاهترین زمان ممکن، اوضاع نابسامان اقتصادی و ارزی کشور را با تصمیمات صحیح و عملکرد درست و انقلابی خود به سامان کنند اما به عینه می بینیم که نه تنها چنین واکنش و دستوری صادر نمیکنند بلکه در آرامش کامل بسر میبرند و با همین چند روز پیش در برابر رسانه ها به صراحت اعلام کردند که اوضاع اقتصادی کشور خیلی خوب و تحت مدیریت میباشد!! این سخن رئیس جمهور چه معنایی دارد؟ فقط و فقط به این معناست که ایشان از اوضاع موجود ارزی و اقتصادی کشور و عملکرد دولت خودشان بسیار راضی هستند و هیچکس ولو رئیس کل بانک مرکزی هم اجازه ندارد که رضایت آقای روحانی را بهم بریزد!! پس می بینید مشکل امروز کشورمان آقای همتی نیست!!
این صاحب نظر اقتصادی با طرح این سوال گفت: مگر بانک مرکزی معاونت ارزی ندارد؟ پس چرا طی یکی دو ماه گذشته و در اوج این بحران، ایشان هرگز در برابر رسانه ها ظاهر نشده و سخنی در خصوص کنترل بازار ارز بر زبان جاری نکرده است.؟ چرا در موضوع ارز، همه مدیران ارشد کشوری از رئیس جمهور و معاونت های ایشان گرفته تا وزراء و سایر مسئولین اظهارنظر میکنند و با رسانه ها گفتگو میکنند الی معاونت ارزی بانک مرکزی؟!!!
استقلال عمل مسئولین بانک مرکزی یکی از مهمترین فاکتورهای کشوری با اقتصاد مدرن و آزاد است اما در کشور ما ساختار بانک مرکزی بگونهای تعریف شده که آن را همانند برده ای تحت فرمان دولت قرار داده است.
وی معضلاتی مانند نابسامانی اقتصاد کشور و رشد نرخ تورم را ناشی از عدم استقلال بانک مرکزی و وابستگی آن به دولت دانست و گفت: دولت در راستای منافع خود همواره اقدام به اتخاذ سیاستهایی میکند که بتواند وضعیت را در کوتاه مدت مناسب جلوه داده و بدون توجه به تبعات تورمی آن، مسئولین بانک مرکزی را مجبور به فراهم نمودن ساز وکارهایی در جهت اجرای سیاستهای مصوب و تحمیلی خود میکند از این رو مسئولین بانک مرکزی ناچارند تا مثلاً نرخ دلار را در قیمتهایی که دولت صلاح میداند تعیین کنند!! و یا آمارهای مورد نظر دولت را ساخته و به خورد جامعه بدهند!!!
علیپور افزود: برنامه های نادرست و نوع نگرش دولت در خصوص سیاستهای پولی و تأمین نظرات و نیازهای خود، رفاه جامعه و اوضاع زندگی مردم شریف ایران را مورد تهدید قرار داده و عدالت اقتصادی را خدشهدار کرده است. بدون شک تا زمانیکه قدم در راستای استقلال عمل بانک مرکزی و رهایی آن از زیر استعمار دولت برداشته نشود نمیتوان سخن از یک اقتصاد آزاد و سیستم مالی مدرن در ایران به میان آورد و با این روند اصلاً امیدی به رفع مشکلات و معضلات اقتصادی بصورت علمی و کارشناسی شده نخواهد بود.
وی اظهارداشت: از آنجائیکه بانک مرکزی مستقل از دولت، هیچ نیاز و نگرانی برای متقاعد کردن دولت ندارد مطمئناً در جهت تأمین منافع مردم و کشور قاطعانه قدم برمیدارد اما با توجه به انتصاب مسئولین بانک مرکزی از جانب دولت و وابستگی مالی این نهاد مهم به بودجه دولت، مسئولین بانک مرکزی را مجبور میکنند تا منافع ملت را فدای تأمین منافع و امیال دولت بکنند.
به اعتقاد سبزعلیپور: رئیس کل بانک مرکزی نیز همچون رئیس دیوان محاسبات کشور، بهتر است که با پیشنهاد رئیس جمهور به مجلس و کسب رأی اعتماد نمایندگان ملت انتخاب شود تا با کسب آراء نمایندگان، پاسخگوی مجلس محترم نیز باشد. این روند انتخاب موجب خواهد شد تا مسئولین بانک مرکزی به پشتوانه حمایتهای دولت، از پاسخگوئی به ملت شریف ایران و رسانه های گروهی شانه خالی نکنند.
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه اظهار داشت: با توجه به اِعمال سیاستهای نادرست و تصمیمات و عملکرد غلط دولت و همچنین نابسامانی حال حاضر بازار سکه و ارز و نهایتاً کسری ۱۵۰ هزار میلیارد تومانی باید عرض کنم که بوی چندان خوشی نمی آید و آینده خوب اقتصادی در برابر چشمانم متصور نیست!!
گرانی وحشتناک و بی حساب و کتابِ سکّه و ارز قطعاً بر سایر بازارها و صنوف نیز تأثیر مستقیم و غیر مستقیم خواهد گذاشت و روز به روز قیمت سایر کالاهای تولید داخل و وارداتی و حتی نرخ خدمات را افزایش خواهد داد و با موج جدید گرانی که در پیش داریم باید منتظر تورم ۷۰ الی ۸۰ درصد به بالا باشیم!! تازه این درحالیست که هنوز هیچ کالا و مواد اولیه ای با دلار بالای ۲۰ هزار تومان وارد کشور نشده است که اگر کالا یا مواد اولیه ای با دلار بالای ۲۰ هزار تومان وارد شود، آنموقع باید منتظر گرانی های جدید باشیم.
نظرباینکه مدت زمانیست که بانک مرکزی به غالب کارخانجات و شرکتهای تولیدی ارزی جهت واردات مواد اولیه تخصیص نداده، در نتیجه مواد اولیه اکثر کارخانجات رو به اتمام است که با تمام شدن مواد اولیۀ واحدهای تولید، قطعاً چرخ تولیدشان خواهد خوابید و یا اینکه خط تولید آنها با حداقل ظرفیت فعالیت خواهد کرد که حاصل توقف چرخ تولید کارخانجات آنهم در سال “جهش تولید” موجب بیکاری جمع زیادی از کارگران و کارکنان شرکتها و کارخانجات خواهد شد که این حجم از بیکاری متأسفانه با خود معضلات دیگری از جمله معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نیز درپی خواهد داشت.!!
بی پولی و فقیرتر شدن مردم و همچنین کوچکتر شدن سفره ملت از دیگر دستاوردهای مدیریت غلط ارزی و گرانی های حال حاضر میباشد!! فرار سرمایه و افزایش حجم قاچاق و دهها مورد منفی دیگر نیز، دورنمای پیش رو را تیره و تار کرده که به همین خاطر باید منتظر روزهای سخت و بدتری باشیم، مگر اینکه واقعاً دولت محترم تغییرات اساسی در تصمیمات، سیاستها و عملکردش بدهد و روش سازنده ای را اتخاذ نماید که البته شدنی و قابل تحقق میباشد فقط کمی اراده میخواهد و دلسوزی و همچنین رو راست بودن با مردم و دست آخر منافع ملی را به منافع شخصی و باندی ترجیح دادن./انتهای پیام
Leave a Comment