تحلیلی بر حادثۀ ۱۱ سپتامبر
آمریکای قبل از حادثۀ ۱۱ سپتامبر که شجاع و امن و ابرقدرت و کدخدای دنیا بود، به یکباره و بعد از حادثۀ ۱۱ سپتامبر به آمریکای ترسو، وحشت زده و ناامن و شکست خورده که دیگر هیچ کشوری برای آن هم تره خرد نمیکند مبدل میشود!!
حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی نیویورک، هر چند یک حمله تروریستی بزرگ، دلخراش و ناراحت کننده بود و کشته شدن هزاران انسان بیگناه در این حادثه موجب تاثر و تالم خاطر مردم جهان شد. اما حملات ۱۱ سپتامبر از چهرۀ حقیقی آمریکا پرده برداشت و آمریکای واقعی را به جهان معرفی کرد!!
در بیستمین سالگرد حمله تروریستی به برجهای دو قلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک، موقعیت مناسبی است تا طی تحلیلی مختصر و مفید، تأثیر این حمله بر پیکرۀ آمریکا را به رشته تحریر درآوریم.
پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، ما آمریکا را طور دیگری میشناختیم و جهانیان این کشور قدرت بلامنازع دنیا میدانستند!! تا سال ۲۰۰۱ آمریکا خود را بزرگترین ابرقدرت جهان و بنوعی صاحب دنیا میدانست!! همین ابرقدرتی آمریکا موجب شده بود تا مردم جهان هم به آمریکا دید کدخدایی داشته باشند و آمریکایی ها را مرفه ترین و شجاع ترین مردم جهان بدانند!! دیگر لازم نیست تا راجع به برتری آمریکا و آمریکائیان نسبت به سایر کشورهای جهان توضیح بیشتری بدهم، زیرا غالب مردم بویژه نسلهای قبل از آن باخبر بودند و به آن کشور نگاهی خاص داشتند.
تصور همگان بر این بود که هیچکس جرأت نفوذ به آمریکا و نزدیکی به پنتاگون و انجام عملیات خرابکارانه و ضربه زدن به آمریکا را ندارد!! مردم آمریکا و مقامات آمریکایی خیلی شجاع هستند!! و اگر آمریکا از دست هر کشوری عصبانی و با آن سر شاخ شود، آن کشور از صحنۀ روزگار محو خواهد شد!! اینها بخشی از تصورات در خصوص آمریکا بود و آمریکا اینطور در اذهان عموم جا افتاده بود!!
اما از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ یعنی از زمان حمله تروریستی به برجهای دو قلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک، موقعیت آمریکا کاملاً متزلزل شد و چهرۀ واقعی آمریکا به جهانیان معرفی شد!! با حمله به برجهای دو قلو به جهان ثابت شد که آمریکا چندان دژ مستحکم و نفوذ ناپذیری هم نیست و امنیت بالایی نیز در آن کشور وجود ندارد، بطوریکه عده ای تروریست به راحتی وارد خاک آمریکا (ابرقدرت جهان) میشوند و به راحتی چندین هواپیمای مسافربری را میربایند و با جسارت تمام آن هواپیماهای پُر از مسافر را به چند مکان مهم در قلب آمریکا می کوبند و هزاران انسان بیگناه را می کشند!!
پس از حمله به برجهای دو قلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک، وحشت سراپای ملت آمریکا را فرا گرفت و مقامات شجاع آمریکا به دنبال سوراخ موش بودند!! جرج بوش از ترس، ساعتها در هواپیمای ریاست جمهوری (اِیر فورس وان) مخفی و بدون اطلاع سایر مقامات در آسمان سرگردان بود!! دیگ چینی معاون اول رئیس جمهور مخفی شده بود و دونالد رامسفلد وزیر اسبق دفاع هم از ترس به نقطه ای بی نام و نشان پناه برده بود!! رودی جولیانی شهردار وقت نیویورک نیز از ترس و وحشت همکارانش را سپر بلا کرده بود و بین آنان مخفی شده و بود و اختیار عمل از دست داده بود!! مابقی مقامات آمریکا نیز حال و روزی مشابه مقامات فوق الذکر داشتند و ترس تمام وجودشان را فرا گرفته بود!!
بعد از حادثۀ ۱۱ سپتامبر، مقامات آمریکایی مظلوم نمایی را در دستور کار خود قرار دادند و پرچم مبارزه با تروریسم را برافراشتند و با این حربه غالب کشورهای جهان از جمله سازمان ملل متحد را با خود همراه نمودند و به بهانه نابودی القاعده و طالبان به افغانستان حمله و به آنجا لشگرکشی کردند و هزاران سرباز و نظامی خود و همچنین ناتو را در افغانستان مستقر نمودند!!
سالها بعد یعنی در دوران باراک اوباما، نظامیان آمریکایی “اسامه بن لادن“ را کشتند اما همچنان برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان باقی ماندند و بعدها اعلام کردند که ریشه تروریسم را در افغانستان خشکانده اند و دیگر خبری از القاعده و طالبان در آن کشور نیست، از همین رو ۲۰ سال پس از لشگرکشی به افغانستان، وحشت زده و به اعتراف خودشان شکست خورده افغانستان را ترک و کشور را دو دستی تحویل طالبان دادند!! آنهم طالبانی که آمریکا برای سر اعضاء آن دهها میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.
با خروج آمریکا از افغانستان، جان هزاران نفر از مردم بیگناه آن سرزمین به خطر افتاد و دنیا هم آمریکا را یک شکست خورده و یک ترسو که هرگز قابل اعتماد نیست نامید!! پس آمریکای قبل از حادثۀ ۱۱ سپتامبر که شجاع و امن و ابرقدرت و کدخدای دنیا بود، به
یکباره و بعد از حادثۀ ۱۱ سپتامبر به آمریکای ترسو، وحشت زده و ناامن و شکست خورده که دیگر هیچ کشوری برای آن هم تره خرد نمیکند مبدل میشود!!
حمله تروریستی به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی، منافع چه کسانی را تأمین کرد؟
حمله به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی، اولین حملۀ تروریستی در دنیا نبوده و قطعاً آخرین حملۀ تروریستی بزرگ نیز در جهان نخواهد بود!! زیرا پشت پردۀ هر حملۀ تروریستی در جهان اتاق فکری وجود داشته و بطور قطع انجام اینگونه حملات با انگیزه و در جهت نیل به هدف خاصی صورت میگیرد!!
شاید برخی از مردم جهان اعتقادشان بر این باشد که حملات تروریستی در کشورهای مختلف توسط عده ای و آنهم فقط به جهت ایجاد ناامنی و هرج و مرج صورت میپذیرد اما در این راستا باید گفت که غالب این حملات بمنظور کسب منافع مادی صورت گرفته و منافع میلیارد دلاری عده ای خاص را تأمین میکند!!
در این ارتباط لازم به ذکر است که در جهان افراد و گروههای مولتی میلیاردری وجود دارند که هر یک در رشته ای خاص سلطان و امپراتور میباشند و حرف اول و آخر را در آن رشته، آنان در جهان میزنند!! بطور مثال: برخی سلطان اسلحه و مهمات میباشند و برخی سلطان تولید و فروشنده جنگنده و هواپیما هستند!! عده ای پرچمدار و سلطان نفت و برخی هم سلطان سیگار و مشروب و…. غیره میباشند!!
دست بر قضا، غالب این افراد و گروهها یهودی و حامی صهیونیست هستند و اکثراً در آمریکا زندگی میکنند و بخش اعظمی از سرمایه های آنان در کشور آمریکا میباشد، بطوریکه اگر سرمایۀ خود را از آمریکا بیرون بکشند، قطعاً کشور آمریکا با بحران مواجه میشود!! فلذا به همین خاطر میباشد که تحت فشار و لابی همین افراد و گروهای مولتی میلیاردرِ صهیونیست، دولتهای قبل و حال و آیندۀ آمریکا مجبورند تا از رژیم اسرائیل حمایت و چشمان خود را بر روی جنایات آنها ببندند!!
ضمناً از قدیم الایام شاهد این واقعیت بوده ایم که هر کس کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شده، برای جلب رضایت این افراد و گروهای مولتی میلیاردرِ صهیونیست، پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سریعاً به اسرائیل رفته و آن کلاه معروف یهودیان را در کنار آن دیوار معروف بر سرش میگذارد تا وفاداری خود را به سلاطین پول و سرمایه ثابت کند!! در این راستا شاهد بودیم که حتی “حسین باراک اوباما” نیز که یک مسلمان میباشد، همچون سایر کاندیداها به اسرائیل رفت و آن کلاه را بر سر خود گذاشت تا رضایت صاحبان سرمایه را کسب نماید که بخوبی موفق به انجام این کار هم شد.
این افراد و گروهای مولتی میلیاردرِ صهیونیست، برای تأمین منافع دهها و یا صدهها میلیاردی خود با هم همکاری و همفکری میکنند با هیچکس و هیچ کشوری تعارف ندارند و بعنوان اعضاء اتاق فکر، نقشۀ جهان را جلوی خود میگذارند و دائماً در گوشه و کنار جهان و در کشورهای مختلف بحران، جنگ و یا عملیات تروریستی به راه میاندازند و منافع آن منطقۀ بحران زدۀ دنیا را بین خود تقسیم میکنند!! یعنی نفت و انرژی آن منطقه یا سرزمین را عده ای میبرند و فروش تسلیحات را عده ای دیگر برعهده میگیرند و مابقی نیز نسبت به تخصص های خود منافع خود را برداشت میکنند، پس منافع آنان ایجاب میکند تا دائماً در گوشه و کنار جهان جنگ و بحران وجود داشته باشد.
در ارتباط با حمله به برجهای مرکز تجارت جهانی نیویورک نیز قطعاً منافع عده ای خاص در نظر گرفته شده و صاحبان سرمایه با هدفِ تأمین منافع هزاران میلیارد دلاری خود، چنین عملیاتی را سازماندهی و برای بدست آوردن منافع خویش حاضر به قتل عام هزاران انسان بیگناه در نیویورک و دهها هزار نفر در کشورهای دیگر شدند!!
پس از حمله به برجهای مرکز تجارت جهانی و متعاقباً حمله و لشگرکشی دولت آمریکا به کشورهای افغانستان و عراق، عده ای تا توانستند اسلحه و مهمات فروختند، عده نفت عراق را غارت کردند، برخی مواد مخدر افغانستان را قاچاق نمودند، عده ای دیگر مواد غذایی و سیگار و مشروب این دو کشور را تأمین نمودند و برخی دیگر نیز چیزی دادند و چیزهای با ارزش تری را با خود بردند!! به همین خاطر مجدداً تأکید میگردد که صاحبان بزرگ سرمایه در جهان، حیات کاری خود را در ایجاد جنگ و بحران میدانند، و برای ادامه حیات خود، گروههای تروریستی همچون داعش را نیز سازماندهی میکنند!! فلذا جهت حفظ منافع نجومی خود آبِ دنیا را گل آلود میکنند تا ماهی های بزرگی برای خود صید کنند، پس حمله به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی، اولین حمله نبوده و آخرین حملۀ تروریستی بزرگ در جهان نیز نخواهد بود!! باامید جهانی امن و فارغ از حوادث تلخ تروریستی و بیماری کرونا/انتهای پیام
محمدرضا سبزعلیپور
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران
Leave a Comment