پیشنهاد رئیس مرکز تجارت جهانی ایران به رؤسای سه قوا
تأکید میکنم، آیا یک فعال اقتصادی و یا یک کارآفرین برجسته و آبرومند سالها کُنج زندان و داخل قفس بماند به نفع اقتصاد کشور است و مشکلات کشور را مرتفع میکند یا اینکه بجای۱۰ الی۲۰ سال زندانی کردنش، او را محکوم به ایجاد ۱۰ الی ۲۰ هزار شغل و پهن کردن همین تعداد سفره و نان رساندن به حدود ۵۰ الی ۱۰۰ هزار انسان بکنیم؟ کدامیک بهتر است؟ قطعاً ایجاد شغل و سیر کردن شکم هزاران انسان.
محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در دومین نشست (اقتصاد، امنیت و سرمایه گذاری) طی سخنانی در جمع تعدادی از مدیران، صاحبان صنایع و سرمایه، فعالان اقتصادی و دانشگاهیان به موضوع مهمی اشاره کرد و گفت: رفع مشکلات و نابسامانی های اقتصادی، بهبود معیشت مردم و گسترده تر شدن سفره های آنان و همچنین آرامش ایران و ایرانی همه و همه در گرو امنیت اقتصادی و ثروتمند شدن کشور است.
وی افزود: کشورهای درحال توسعه جهان از جمله ایران جهت رونق دهی به اوضاع اقتصادی، ایجاد اشتغال و دستیابی به رشد و توسعه پایدار اقتصادی با کمبود منابع سرمایه گذاری و کمبود درآمد های ارزی روبرو هستند. جبران عقب ماندگی و دستیابی به توسعه پایدار، نیازمند سرمایه گذاری به منظور بهره جویی از مزیتهای نسبی و تواناییهای بالقوه اقتصادی است. در فرآیند جهانی شدن، سرمایه نیز با سهولت قابل نقل و انتقال است. اما سرمایه گذاران به دنبال کسب سود بیشتر و مکانی امن برای سرمایه گذاری خود میباشند. با اشباع سرمایه گذاری در کشور های پیشرفته صنعتی، نرخ بازده سرمایه گذاری در این کشورها رو به نزول رفته و سرمایه گذاران همواره در صدد بهره جویی از فرصتهای تازه با بازده بیشتر هستند.
علیپور بیان نمود: راجع به این موارد بسیار سخن گفته ایم و همه شما عزیزان بیش از من در این خصوص اطلاعات دارید زیرا همه میدانیم که مشکلات ساختاری و بنیادی که ریشه اقتصادی دارند، شامل کاهش تولید و فروش نفت، کاهش سرمایه گذاریهای دولتی، تعیین دستوری نرخ سود بانکی، نرخ بالا و رشد حجم نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی و جهش نرخ ارز و… چندین مورد دیگر میباشد و بحث تحریمها و فشارهای خارجی و مشکلات حادث شده از این گذر هم کاملاً روشن بوده و جای شرح و توضیح ندارد. لکن نحوه تعامل با جهان و همچنین تنش زدایی و رفع اختلافات سیاسی با کشورها هم مسئله ای حاکمیتی است و از عهده ما خارج بوده و با سخنرانی و جلسه فعالان اقتصادی هم تغییر نمیکند فلذا این موضوع نیز از بحث امروز ما خارج میباشد اما تنها موردی که برای فعالیت فعالان اقتصادی بسیار مهم است و موضوع مورد نظر اینجانب جهت طرح در این نشست میباشد موانع و مشکلاتی است که ریشه در موضوعات سیاسی، اختلافات جناحی و شخصی و سوء مدیریتها دارد.
رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی تأکید نمود: کشور ما ایران، برای غلبه بر مشکلات و رشد و توسعه اقتصادی نیازمند فضای آرام سیاسی و امنیت اقتصادی میباشد زیرا چنانچه همه ابزارهای رشد و حتی منابع عظیم مالی در اختیارمان باشد اما فضای سیاسی کشور ملتهب باشد مطمئنا هیچگونه حرکت مثبتی رخ نخواهد داد ولیکن اگر فضای سیاسی آرام باشد قطعاً سایر ابزارهای رشد و توسعه اقتصادی نیز مهیا خواهد شد. اینکه هر کس منافع شخصی و جناحی خود را بر منافع کشور و مردم ترجیح دهد، اصلا کار پسندیده و معقولی نیست و بنوعی خیانت محسوب میشود زیرا در این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود!! اینکه جمعی برای سهم خواهی بیشتر با گروهی دیگر درگیر شوند و برای منافع شخصی خودشان، چوب لای چرخ همدیگر بگذارند عاقبتی جزء ضربه زدن به نظام و نابود کردن پایه های اقتصاد ایران چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد.
وی تصریح نمود: سرمایه و سرمایه گذار همانند آهوانی هستند که بدنبال فضای امن و آرام میگردند و کوچکترین نا امنی، آنها را فراری میدهد از همین رو فعالیت اقتصادی نیازمند امنیت اقتصادی و فضای آرام سیاسی میباشد و در این صورت موفقیتهای اقتصادی نمایان خواهد شد اما اگر مدام شاهد درگیریهای سیاسی و بخور بخورهای شخصی باشیم و هر روز گروهی خود را دلسوز و گروه دیگری نگران کشور، جمعی خود را مدعی مردم و دلواپس میهن و ملت بدانند فقط کشور را دچار هرج و مرج میکنند و مشکلی بر مشکلات موجود می افزایند ولا غیر. لکن اینجانب نیز از همین تریبون اعلام میکنم که همه فعالان اقتصادی ایران هم دلواپس و نگران آرامش و امنیت اقتصادی خود و کشورشان میباشند، زیرا بدون آرامش سیاسی و امنیت اقتصادی، صنعت و تجارت و سایر بخشهای اقتصادی کشور مرده ای بیش نخواهند بود و جانی برای حرکت نخواهند داشت. دقیقا میدانم تنها خواهشی که همه فعالان اقتصادی ایران از دولت، رؤسای قوا و جناحهای سیاسی دارند این است که “منافع ملی“ را بر منافع شخصی و جناحی ارجح بدانند و با دلسوزی و همکاری با هم، قدمهای مثبتی را در جهت ساختن ایرانی امن و آرام بردارند تا موفقیتهای اقتصادی نیز بیش از پیش محقق و نمایان شود.
سبزعلیپور در ادامه گفت: دلیل اینکه امروز در سخنانم بدون مقدمه به بحث “امنیت اقتصادی“ و آرامش فعالان اقتصادی پرداختم این بود که چند روز پیش در یکی از دادسراها بطور اتفاقی یکی از بزرگترین فعالان اقتصادی ایران را که همه ما ایشان را میشناسیم را دیدم که با لباس زندان و یک جفت دمپایی پلاستیکی و با دستهای بسته آنهم با چند محافظ از شعبه بازپرسی بیرون آمد و با من چشم تو چشم شد!!! کارفرما و صاحب صنعتی با سابقه طولانی و درخشان و با هزاران پرسنل!!
باور کنید بعد از اینکه وی را دیدم، خیلی ناراحت و دلم عجیب گرفت و بغض کردم!! دلم میخواست تا به حال آن بنده خدا، به حال همه فعالان اقتصادی با آبرو، به حال اقتصاد ایران و درکل به حال امروزمان گریه کنم که چرا به چنین روزی رسیده ایم که بزرگان صنعت و اقتصاد کشورمان را باید در زندانها جستجو و پیدا کنیم!! چرا کشوری با این قدمت تاریخی و با این همه ثروت خدادادی باید در مشکلات و نابسامانی های اقتصادی غرق شود؟ چرا باید آدم با آبرو، با شخصیت، کارآفرینی نمونه و خیری بزرگ را فقط و فقط بجرم بدهی بانکی و یا مشکلات اقتصادی و بدون هیچ بزه و تخلفی زندانی کنیم؟
وی اضافه کرد: آلمان و ژاپن و آمریکا و چین و…. سایر کشورهای قدرتمند و پیشرفته جهان با پر و بال های بلند فعالان اقتصادی خودشان پرواز و به اوج قدرت صنعت، تجارت و سرمایه جهان رسیده و بازارهای جهان را تسخیر نموده اند آنوقت ما چه؟ یک قیچی در دست گرفته ایم و پر و بال فعالان بزرگ و با آبروی اقتصادی کشورمان را قطع و آنان را داخل قفس می اندازیم و توقع داریم که اقتصادمان هم قوی و قدرتمند و پیشرفته شود!! آیا وقتیکه چند سال پیش شرکتهای بزرگ خودروسازی آمریکا همچون (فورد و جنرال موتورز و کرایسلر) دچار بحران شدند و تا مرز ورشکستگی هم پیش رفتند، مدیران آن شرکتها بازداشت و محبوس شدند؟ نه خیر، نه تنها حبس نشدند بلکه دولت آمریکا به آنها کمک مالی کرد تا از بحران خارج شوند که با همین حمایتها و حُسن مدیریتی که داشتند مجدداً پر و بال درآورده و امروز به یکی از بزرگترین صادرکنندگان خودرو در جهان مبدل شده اند. آیا اگر مدیران آن شرکتها را زندانی کرده بودند امروز دوباره آن شرکتها میتوانستند به بزرگترین صادرکنندگان خودروی جهان تبدیل و بازار کشورهای سراسر دنیا را تسخیر کنند؟ هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد و این شرکتها نیست و نابود میشدند.
علیپور در ادامه افزود: اما در ایران و در کشور عزیز خودمان، مسئولین ذیربط اصلاً اهمیتی به مشکلات فعالان اقتصادی نمیدهند و بجای اینکه دست کارآفرین زمین خورده را بگیرند و او را از زمین بلند کنند، متأسفانه یک پا هم روی او میگذارند تا له و لورده شده و شر آن از سر آقایان و کشور کم شود!! تا کارآفرینی دچار بحران میشود بجای کمک به او، متأسفانه سریع السیر برای اموال او نقشه میکشیم که اگر او را حبس و تحت فشار بگذاریم میتوانیم اموال و دارائی هایش را تصاحب کنیم!! شما را بخدا قسم تان میدهم که منافع ملی را در نظر داشته باشیم و زمین خورده ها را از زمین بلندشان کنیم تا اقتصاد ایران از زمین بلند شود نه اینکه فقط به فکر پر کردن جیب خودمان باشیم، پس برای اموال و دارائی های فعالان اقتصادی کشورمان نقشه نکشیم. اقتصاد مریض ایران را همین کارآفرینان و فعالان اقتصادی باید درمان کنند آنان میتوانند در ایران سرمایه گذاری کرده و سرمایه خارجی را هم با وجود تحریمها به کشورمان سرازیر نمایند، آنان میتوانند تولید و صادرات را راه بیاندازند، هر یک از آنان میتوانند هزاران شغل ایجاد کرده و نه تنها هزاران سفره پهن کنند بلکه با ایجاد اشتغال، باری هم از روی دوش دولت و کشور برداشته و از وقوع معضلات اجتماعی جلوگیری نمایند. هریک از کارآفرینان و فعالان اقتصادی بزرگ ایران؛ هویتها، شناسنامه ها و برندهای گرانقیمت کشورمان هستند، آیا عقل حکم میکند که ما هویتها، شناسنامه ها و برندهای کشورمان را با دست خودمان نابود و ایران عزیزمان را بی هویت و غرق در مشکلات اقتصادی کنیم؟
وی در ادامه اظهار داشت: غالب کارخانجات و مجموعه های بزرگ اقتصادی و برندهای برتر امروز ایران که ما به وجود تک تک آنها افتخار میکنیم حاصل ایده های بزرگ، زحمات و دسترنج فعالان اقتصادی قدیم ایران میباشد که اگر آنان چنین همت بزرگی نداشتند ما امروز ایران خودروها و سایپاها، گروه صنعتی بهشهرها، مینوها، ذوب آهن ها و فولاد سازی های بزرگ، داروسازی های مشهور، واگن سازی پارس ها، آذر آب ها، ماشین سازی های بزرگ (همچون اراک)، تراکتورسازی ها، الیاف ها و پلی اکریل ها، کارخانجات سیمان شناخته شده و نام آشنا، هتلهای بزرگ استقلال (هیلتون) ، هما (شرایتون) ، لاله (کنتینانتال) ، آزادی (هایت) و…، یک و یک ها و مهرام ها، بیسکویت های گرجی ها و ویتاناها، بوتان ها، شیشه قزوین ها، پارک ارم ها، بانک صادرات ها، شهرک غرب و اکباتان ها و صدها یا هزاران برند بزرگ دیگر که مجال ذکر نام تک تک آنها در این زمان کم برایم میسر نیست را نداشتیم. هر چند که بسیاری از این برندهای بزرگ و آبرو و اعتبار صنعت و اقتصاد ایران را هم طی سالهای گذشته با سوء مدیریتها و بعضاً به بهانه خصوصی سازی نابود و یا کمرشان را شکسته ایم از جمله: گروه کفشهای وین، بلا و ملی، کاشی ایرانا، ارج، آزمایش، مبلیران، اتمسفر، چیت سازی، ماشین سازی تبریز، هپکو، فروشگاههای زنجیره ای قدس (کوروش) و صدها مجموعه دیگر اقتصادی را !!
حال سوال مهم این است که اگر فعالان و کارآفرینان بزرگ اقتصادی، این مجموعه ها را ایجاد نکرده بودند، ما امروز چه داشتیم و به چه برندهایی میخواستیم افتخار کنیم؟ و درگیر چه مشکلات بزرگتر اقتصادی می بودیم؟
علیپور تصریح نمود: اکثر فعالان بزرگ اقتصادی، دین خودشان را به انقلاب ادا کرده و خیلی از همین کارآفرینان با امام خمینی (ره) آشنا بوده و بی سر و صدا کمکهای مالی خود را برای آغاز و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی به امام در نجف و پاریس میرساندند و پس از پیروزی انقلاب نیز پشتیبانی جنگ را برعهده داشتند. در ایام انتخابات ریاست جمهوری نیز آقایان کاندیداها، جهت پوشش هزینه های صدها میلیاردی تبلیغات خود، دست بسوی همین فعالان بزرگ اقتصادی دراز کرده و میکنند. آیا الان انصاف این است که چون کارمان با کارآفرینان و صاحبان صنایع و سرمایه تمام شده پس آنان را مثل دستمال کاغذی دور بیاندازیم؟ نه خیر اصلاً انصاف نیست. زیرا فردایی هم در پیش است.
درخصوص مشکل آن دوست بزرگوار و فعال بزرگ اقتصادی که چند روز پیش در دادسرا زیارتش کردم سریعاً با شاکی پرونده که یکی از بانکها میباشد صحبت کردم. اتفاقاً مدیرعامل آن بانک از دوستان محترم بنده میباشد و به اینجانب لطف دارد اما وقتیکه درخصوص مشکل آن بنده خدا از وی سوال کردم ایشان در جواب اظهار داشت که بخدا قسم دست من نیست و شاکی کس دیگری است!! وقتیکه به وی عرض کردم، شما طلبکار هستید پس چطور کار دست شما نیست؟ وی گفت: انشاالله طی هفته آینده با هم صحبت میکنیم!! مضمون فرمایشات ایشان این بود که کس دیگری خارج از اراده بانک پشت پرونده است و دستورات از جای دیگر دیکته و صادر میشود!!!
فعالان اقتصادی ایران طی سالهای گذشته تا به امروز با انتخاب رؤسای جمهور بدنبال امنیت اقتصادی بوده اند اما اقتصاد امنیتی نصیب شان شده، آنان میﺧﻮﺍﺳﺘند ﺍﻗﺘﺼﺎﺩشان ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﻮﺩ، اما ﺍﻧﺴﺎﻧﯿت ها ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺷﺩ. بدنبال این بودند که ﺩﺭﺩﻫﺎ و مشکلاتشان ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ، اما متأسفانه ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮔﺮفتند!! امروز ﺳﺮﺯﻣﯿن ﻤﺎﻥ ایران محتاج و ﺗﺸنۀ درک و ﻓﻬﻢ و دوستی و مودت و برادری میباشد!! اگر میخواهید مشکلات اقتصادی کشورمان سریعاً حل و فصل شود، ابتدا مشکل فعالان اقتصادی بحران زده را حل کنید، آبرو و اعتبار آنان را لگد مال نکنیم زیرا آبرو و اعتبار انسانها، قطره قطره طی دهها سال جمع میشود اما با یک حرکت اشتباه و نسنجیده، آبرو و اعتبار چندین و چند ساله آنان در عرض چند دقیقه از بین میرود.
وی تصریح نمود: واقعیت انکار ناپذیری که در جهان امروز پیش روی ما میباشد این است که بخش اعظم و مهمی از فعالیتهای هر کشوری بر دوش بخش خصوصی آن کشور میباشد و غالباً بدون وجود این بخش، مطمئناً چرخ کشورها پنچر و لنگ میزند، زیرا سیاستمداران برای کشورداری به پولهای کلان نیاز دارند و با خزانه خالی هیچکاری را نمیتوانند پیش ببرند. اکثر بخشهای دخیل در اداره امور هر کشوری مصرف کننده پول هستند اما تنها بخشی که مولد پول میباشد بخش خصوصی و فعالان اقتصادی آن کشورند، پس بخش خصوصی یعنی پول و ثروت که میبایست آنرا در داخل پنبه نگهداری کرد تا خدشه ای بر آن وارد نشده و منبع درآمد آن کشور لطمه نبیند. اما در کشور ما که دارای ذخایر غنی نفتی و زیر زمینی بوده و درآمد دولت وابسته به فروش نفت و خام فروشی میباشد ارزش زیادی برای بخش خصوصی و فعالان اقتصادی قائل نبوده ونیستند که خود به معضل بزرگی مبدل شده است.
وی گفت: همچنانکه قبلاً به دفعات نیز عرض کرده ام رشد و توسعه ایران و شکوفائی اقتصاد فقط به دست فعالان اقتصادی در بخش خصوصی محقق خـواهد شد، دسترسی به بازارهای جهانی، تحصیل درآمدهای سرشار ارزی، تـولید کلان و باکیفیت کالاهای مختلف، تحقق میلیونها شغل، سرمایه گذاری در صنایع زیربنایی، جذب سرمایه های خارجی، از همه مهمتر دور زدن تحریمها و…. دهها مورد دیگر فقط توسط بخش خصوصی انجام پذیر خواهد بود اما کدام بخش خصوصی؟زیرا بخش خصوصی داریم تا بخش خصوصی!! فعال اقتصادی که فقط چند میلیون تومان سرمایه دارد را فعال بخش خصوصی می نامیم و کسی هم که هزاران میلیارد تومان سرمایه دارد را هم فعال بخش خصوصی میخوانیم!! درست است که هر دوی آنها فعال اقتصادی هستند و هر کس نسبت به توان خود فعالیت میکند و هر دو به یک سطح قابل احترامند، اما فعالیت این کجا و فعالیت آن کجا؟ لکن ما برای رشد و توسعه ایران و شکوفائی اقتصاد به شرکتهای بزرگ فراملیتی و سرمایه داران کلان نیاز داریم، زیرا آنان میتوانند در کوتاهترین زمان صدها هزار میلیارد جهت ساخت صنایع بزرگ سرمایه گذاری ریالی و دلاری کنند و دهها شاید هم صدها هزار نفر را استخدام نمایند.
رئيس مركز تجارت جهاني ايران با طرح این سؤال که فکر میکنید که ما چند شخص میلیاردر (البته به دلار) در ایران داریم؟ اظهار داشت: تعدادشان دقیقاً مشخص نیست زیرا خیلی از آنها از ترس اینکه مبادا شناخته شوند و همین امر موجب گردد تا حاشیه امنیتی شان پایین آمده و موقعیت شان به خطر بیافتد خود را مخفی میکنند و یا خودشان را خیلی کمتر از آن چیزی که هستند نشان میدهند که این داستان مایه شرمندگی است. آن تعداد میلیاردر شناخته شده ای هم که شجاعانه و بدون ترس کار میکنند آمارشان چندان چشمگیر و قابل توجه نیست!! دلیل آن همه مخفی کاریها این است که سیستم ما میلیاردر شکن است نه میلیاردر پرور، که این موضوع ریشه فرهنگی عمیق در جامعه ما دارد، بعبارتی ساده تر سرمایه دار و میلیاردر را از قدیم الایام موجودی خطرناک در ذهن مردم ترسیم کرده اند و گفته اند که باید هزاران نفر نابود شوند تا یکی از این میلیاردرها بوجود آید!! همین امر موجب شده است تا از دیر باز هر فعال اقتصادی که خیلی بزرگ شده را بنوعی و به بهانه ای از صحنه به بیرون رانده ایم! بطور مثال در دهۀ شصت چند فعال اقتصادی را به بهانه راه اندازی شرکتهای مضاربه ای از ریشه نابود کردیم و تا آنجائیکه حضور ذهن دارم شخصی بنام “اسلام کردلر“ صاحب شرکت“ سحر و الیکا“ را اعدام و ریشه “دولتخواهان“ مالک “بقالی دولتخواهان“ را هم خشکاندیم!! “فاضل خداد“ را به بهانۀ شراکت در اختلاس ۱۲۳ میلیاردی از “بانک صادرات“ آنهم با مدیرعاملی “ولی اله سیف“ اعدام کردیم!! “احمد رمضانی“ را فراری دادیم!! چند برج ساز از جمله “برادران افراشته پور“ را هم زندانی کردیم!! شهرام جزایری را بابت زد و بندهای دولتی و رانت خواری به حبس بلندمدت محکوم نمودیم!! در سال ۸۴ آقایان محمد رستمی صفا و سعید عقیلی نیز توسط آقای “احمدی نژاد“ تنها به جرم مبادرت به خرید سهام “بانک پارسیان“ بعنوان مفسد اقتصادی معرفی شدند!! چند چند سال پیش هم امیرمنصور آریا “مه آفرید امیر خسروی“ را هم به اتهام اخلال در نظام اقتصادی و مشارکت در اختلاس۳۰۰۰ میلیاردی، مفسد فی الارض شناخته و اعدامش کردیم!!
بابک زنجانی را هم به اتهام اختلاف حساب و نپرداختن طلب ۵/۲ میلیارد دلاری وزارت نفت، دادگاهی و در سال ۹۵ به اعدام محکوم نمودیم و اموالش را هم مصادره کردیم!!
وحید مظلومین، صاحب نام باسابقه بازار ارز و سکه و طلا را تحت عنوان “سلطان سکه“ و محمد اسماعیل قاسمی معروف به “محمد سالم“ را هم در سال ۹۷ اعدام نمودیم!!
حمیدرضا باقری درمنی، تاجر لوازم خانگی را هم در سال ۹۷ بعنوان “سلطان قیر“ به اتهام کلاهبرداری و افساد فی الارض اعدام نمودیم!!
باقری درمنی، آخرین محکوم نبوده و بعد از وی هم نوبت به آقایان … فلانی و فلانی رسیده و خواهد رسید. البته تمایل ندارم که اسامی بیشتری را اینجا اعلام کنم.
اعدام و محبوس نمودن تعدادی از فعالان اقتصادی و افرادی تحت عنوان سلاطین سکه و خودرو و قیر و فولاد و…. نه تنها مشکلی از مشکلات اقتصادی کشور را مرتفع ننموده بلکه به جرأت میتوان گفت که مشکلات، روز به روز بیشتر هم شده است!!
اعدام و زندانی نمودن فعالان اقتصادی درشت و کارآفرینان کشور شاید در مقاطعی تسکین دهندۀ افکار عمومی باشد اما همگی راه حل های موقت با توان بسیار محدود و اساساً غیراقتصادی برای مدیریت اقتصاد میباشند و هرگز نمیتوانند سامان دهندۀ بلندمدت و معقولی برای اوضاع اقتصادی کشور باشند!!
زیرا فعالان اقتصادی اعدام و زندانی شده علت فساد نبوده بلکه خودشان معلول فساد میباشند و چون معلول فساد بجای علت فساد اعدام و زندانی شده، به همین خاطر علت فساد همچنان زنده و آزاد در حال فعالیت و نابودی اقتصاد میباشد!! این روش، درست به معنای “سُرنا را از سر گشادش زدن“ میباشد!!
پس مسئولین نظام باید به دنبال نابودی علت فساد باشند و ریشه فساد را از بیخ بِکَنند و نه معلول آن را !!
راه قدرتمند شدن دولت، رفع مشکلات و ساماندهی اقتصاد و جهش تولید، فقط و فقط به دست “بخش خصوص“ است:
سبزعلیپور خاطر نشان نمود: راه نجات دولت از شر مشکلات اقتصادی فقط بخش خصوصی است، چنانچه دولت بخش خصوصی کشور به ویژه کارآفرینان و صاحبان سرمایه و صنایع کلان کشور را فی الواقع باور کرده و به آنان احترام بگذارد، بطور قطع بخش اعظمی از مشکلات کشور به دست این بزرگواران مرتفع و روز به روز اقتصاد شکوفا، تولید جهش، کشور رشد و مردم مرفه و معضلات اجتماعی از بین میرود. کشورهای پولدار و توسعه یافته فقط توسط بخش خصوصی بر مشکلات فائق آمده و رشد کرده اند و هیچ کشوری اقتصادش توسط دولتش سر و سامان نگرفته است. چین تا زمانیکه کمونیستی بود یک کشور عقب مانده بود، اما به محض اینکه به سمت اقتصاد آزاد حرکت و اقتصاد کشور را تحویل بخش خصوصی داد، به یکی از بزرگترین و قدرتمندترین اقتصادهای جهان مبدل شد.
سبزعلیپور تاکید کرد: پس ایران هم چاره ندارد تا اقتصاد را بطور کامل در اختیار بخش خصوصی قرار داده و تمام محدودیت های تجاری و موانع را از سر راه شان بردارد تا روز به روز اقتصاد رشد کرده و کشور ساخته و ثروت و درآمدهای ارزی بسوی کشورمان سرازیر گردد، در غیر این صورت هرگز مشکلات اقتصادی مرتفع نخواهد شد و بیکاری دائماً زیاد و خلق پول هم بیش از پیش بیشتر خواهد شد. همین الان کسانی در بخش خصوصی ایران هستند که حاضرند ایران را بسازند و تمام مشکلات کشور را مرتفع کنند، به شرطی که دولت و مسئولین نظام بخواهند و حداقل با آنها دور یک میز بنشینند و با دعوت به نوشیدن یک استکان چای و احترام به آنان، موتور این کارآفرینان را روشن و اجازه دهند تا کشور را در کوتاهترین زمان بسازند.
بطور متوسط ۴ الی ۵ فعال درشت اقتصادی و کارآفرین برجسته برای هر استان کشورمان کافی است تا آن استان را ساخته و پیشرفته کنند و در این میان بار بزرگی را از روی دوش دولت برداشته و کمک حال دولت هم باشند!!
برخوردهای پلیسی و امنیتی راهکار درستی جهت رفع مشکلات اقتصادی نیست:
علیپور در ادامه اظهار داشت: همچنانکه قبلاً گفتم فعالان اقتصادی و کارآفرینان هر کشوری، بال های بلند اقتصاد آن کشور محسوب میشوند که فقط با این بال های بلند میتوان اقتصاد آن کشور را به پرواز درآورد و اوج گرفت و نهایتاً رشد و توسعه اقتصاد و به دنبال آن پیشرفت و ثروت کشور و رفاه مردم را تضمین نمود.
حال اگر خواهان و درپی رشد و توسعه اقتصاد و پیشرفت و ثروت کشورمان هستیم پس نباید قیچی به دست بگیریم و بال های اقتصاد را قیچی کنیم و یا قفس بسازیم و آنها را داخل قفس محبوس نماییم. فعالان اقتصادی محدود و محبوس شده هرگز برای کشور سودمند نخواهند بود و باید آزادی عمل داشته باشند.
بعضاً شاهد این واقعیت تلخ هستیم که قوه قضائیه تعدادی از فعالان اقتصادی و کارآفرینان ریز و درشت کشورمان را به اتهامات اقتصادی دادگاهی و زندانی کرده و می کند!! اما وقتیکه اتهامات این فعالان اقتصادی را مورد واکاوی قرار میدهیم به این نتیجه میرسیم که غالب آنها متخلف و بزهکار نیستند بلکه آبرومند و قابل احترام نیز میباشند و فقط به دلیل مشکلات اقتصادی حادث شده در کشور و یا بدهی بانکی و…. فعالیت شان دچار مشکل و بحران شده و گذرشان به دادگاه و زندان افتاده است!!
زندان جای فعالان اقتصادی و کارآفرینان شناخته شده و آبرومند نیست بلکه جای افراد بزهکار و خلافکاران جامعه میباشد که بخاطر امنیت جامعه و امنیت مردم و جلوگیری از جرم و جنایتهای بیشتر، آنان باید در زندان نگهداری شوند و آزادی آنان برای مردم و جامعه خطرناک است، پس بر همین مبنا زندانی کردن فعالان اقتصادی و کارآفرینان آبرومند غیر بزهکار، راهکار اقتصادی و شیوه درست و مناسبی جهت مبارزه با فساد و رفع مشکلات اقتصادی کشور نیست، در اصل برخوردهای پلیسی و امنیتی با فعالان اقتصادی آبرومند بحران زده، مشکلات را بیشتر میکند نه کمتر!!
راهکار اقتصادی چیست؟
راهکار اقتصادی، رسیدگی به پرونده فعالان اقتصادی و کارآفرینان آبرومند و همچنین رفع فساد و مشکلات اقتصادی، به شیوه و عملکردی گفته میشود که در کنار رسیدگی به پرونده های قضایی فعالان اقتصادی، نه تنها ضرری به کشور نرسد بلکه برعکس اقتصاد هم رشد و مشکلات نیز مرتفع شود!!
فعالان اقتصادی بحران زده را سالها در قفس نگه داشتن هیچ سودی برای کشور ندارد و برعکس عدم حضور آنان بالای سر تشکیلات اقتصادی و کارخانجات خویش باعث میشود تا روز به روز اوضاع کارخانجات آنان بهم ریخته و تولیدشان متوقف و هزاران کارگر نیز بیکار شوند، که این بالاترین ضربه و ضرر به اقتصاد کشور میباشد!! پس تا آنجایی که امکان دارد نباید کاری کنیم تا فعالان اقتصادی بازداشت و تشکیلات و کارخانجات شان بی پدر و بی صاحب شود!!
از همین رو به مسئولین و سران محترم قوا پیشنهاد میکنم تا در جهت بهبود اوضاع اقتصادی و رفع مشکلات کشور، بجای زندانی کردن فعالان اقتصادی بحران زده و آبرومند، از مجازتهای جایگزین استفاده کنند تا جدای از رسیدگی به پرونده های تشکیل شده در محاکم و احقاق حقوق و وصول طلب دولت یا بانکها و یا سایر طلبکاران، فواید و منافع دیگری نیز از بابت رسیدگی به پرونده های اقتصادی در دادگاهها نصیب کشور و ملت گردد.
مجازتهای جایگزین زندان چیست؟
همچنانکه قبلاً عرض کردم اعدام و زندانی کردن فعالان اقتصادی و کارآفرینان بحران زدۀ غیر بزهکار و آبرومند هیچ سودی برای کشور ندارد و سالها محبوس کردن آنها فقط موجب نابودی کارخانجات و بیکاری کارگران شان میگردد!!
بطور مثال: مرحوم امیر منصور آریا (مه آفرید امیرخسروی) پیش از اینکه اعدام شود، هزاران کارگر و پرسنل داشت و صاحب دهها کارخانه و شرکت و تیم فوتبال داماش و مجوز تأسیس بانک و… غیره بود، اما بعد از اعدام وی، دیگر خبری از آب معدنی و تیم فوتبال داماش و سایر شرکتهای “مه آفرید“ نیست و جمع زیادی هم از همان کارگران بیکار شدند و فساد و اختلاس نیز ریشه کن نشد و همچنان ادامه دارد و ارقام آن خیلی خیلی درشت تر هم شده!! آیا این اعدام به نفع کشور و اقتصاد بود یا به ضرر؟
حال اگر بجای اعدام و یا ۱۰ الی ۲۰ سال زندانی کردن یک فعال اقتصادی، او را محکوم به ایجاد ۱۰ الی ۲۰ هزار شغل بکنیم، بهتر نیست؟ آیا بجای اینکه یک کارآفرین برجسته و آبرومند سالها داخل قفس باشد، بتواند۱۰ الی ۲۰ هزار شغل ایجاد بکند، یعنی ۱۰ الی ۲۰ هزار سفره بیاندازد و اگر دور سفرۀ هر کارگر ۴ الی ۵ نفر بنشیند، میشود چیزی حدود ۵۰ الی ۱۰۰ هزار نفر!!
مجدداً تأکید میکنم، آیا یک فعال اقتصادی و یا یک کارآفرین برجسته و آبرومند سالها کُنج زندان بماند به نفع اقتصاد کشور است و مشکلات کشور را مرتفع میکند یا اینکه ۱۰ الی ۲۰ هزار شغل ایجاد و همین تعداد سفره بیاندازد و به حدود ۵۰ الی ۱۰۰ هزار انسان نان برساند؟ کدامیک بهتر است؟ قطعاً ایجاد شغل و سیر کردن شکم هزاران انسان.
حال اگر سری به زندانهای کشور بزنیم، قطعاً میتوانیم دهها و یا حتی به جرأت میگویم صدها فعال اقتصادی و کارآفرین برجسته و خوشنام را پیدا کنیم که به دلیل مشکلات اقتصادی به بحران خورده و راهی زندان شده اند که با تبدیل مجازات زندان آنان به ایجاد شغل، در کوتاهترین زمان، میلیونها شغل آبرومند و تخصصی و قابل احترام در کشور ایجاد و میلیونها سفره نیز در سراسر ایران پهن و چراخ میلیونها منزل هم روشن خواهد شد.
علیپور متذکر شد: جناب آقای پزشکیان رئیس جمهور محترم میتواند آن “جراحی اقتصادی“ که وعده داده بود را از همین جا و با این کار آغاز و با همکاری جناب آقای اژه ای ریاست محترم دستگاه قضا، مجازتهای اقتصادی را جایگزین مجازتها و برخوردهای قهری بکنند با این عملکرد مثبت خویش، نه تنها مشکلات کشور و بخش اعظمی از معضلات اجتماعی را مرتفع خواهند نمود بلکه اقتصاد کشور را شکوفا و چرخ تولید را هم بهتر از گذشته به گردش در خواهند آورد. پس عقل سلیم حکم میکند که از مجازتهای اقتصادی برای رفع مشکلات کشور و به سامان کردن اقتصاد استفاده کنیم.
سبزعلیپور گفت: با مثالی دیگر، سخنان خودم را به پایان میبرم.
مثالی که میخواهم بزنم در خصوص فعال اقتصادی دیگری است که تقریباً همه با نام و کارهایش آشنا هستیم، و آن شخص “بابک زنجانی“ است!!
همچنانکه بارها گفته ام، مجدداً نیز خدمتتان عرض میکنم که “بابک زنجانی“ نفت کشور را می فروخته است. منتهی بحث اصلی اینجاست که شیر نفت در اختیار وی نبوده که بتواند هر موقع که دلش میخواهد نفت را به خارج صادرکند. در نتیجه یک همکاری هایی از سوی نهادهای مختلف نظام با وی صورت میگرفته تا وی با قابلیت ها و توانایی هایی که داشته، بتواند نفت یعنی سرمایه اصلی کشور را به خارج از کشور ببرد و بفروشد و پول آنرا هم به کشور بازگرداند که بخاطر همین عملکرد باارزش خود، بارها از طرف مسئولین کشور، بویژه رؤسای جمهورمان مورد تقدیر قرار گرفت و از دست آنان لوح نیز دریافت نمود.
به اعتقاد بنده، وی یک فعال اقتصادی بوده که ارتباطات زیادی در جهان داشته و از همین ارتباطات برای دور زدن تحریم ها به نفع ایران استفاده میکرده است. واقعیت این است که از اقدامات بابک زنجانی در سال هایی که فعالیت می کرده نهادها و افراد زیادی منتفع و سود برده اند.
از سوی دیگر وی در طول سال هایی که در این زمینه فعالیت میکرده ارقام بالایی را جابه جا نموده و در نهایت این پولها را نیز به کشور بازگردانده است.در چنین شرایطی بوده که همکاری نهادهای حاکمیتی با وی ادامه داشته و اگر وی پول نفت را برنمی گرداند نهادهای حاکمیتی دیگر با وی همکاری نمی کردند. همین موضوع که نهادهای حاکمیتی سال ها با وی همکاری می کردند به این معنا بوده است که وی پولهای فروش نفت را برمی گردانده است.
من معتقدم باید بین بدهکار و بدهکار بانکی و مفسد اقتصادی تفاوت قائل شد. به هر حال بابک زنجانی برای دور زدن تحریم ها به برخی نهادهای حاکمیتی از جمله وزارت نفت کمک کرده است. وی به دولت و وزارت نفت بدهکار بود. این در حالی است که برای یک بدهکار بانکی حکم اعدام صادر نمی کنند.
پس از اینکه بابک زنجانی را دستگیر کردند همه اموال وی مصادره شد و در نهایت حکم اعدام برای او نیز صادر گردید، به نظر می رسد برای محاکم قضایی نیز مشخص شده که وی یک بدهکار بانکی بوده و نه یک مفسد اقتصادی. در شرایط کنونی نیز براساس آنچه به صورت رسمی عنوان شده وی بدهی خود و حتی بیشتر از آن را نیز پرداخت کرده و به همین دلیل مشمول عفو و بخشش قرار گرفت. من این عفو را به فال نیک می گیرم. بابک زنجانی با سرمایه ملی بازی نکرده است. اگر هم تخلفی در طول سال هایی که نفت می فروخته صورت گرفته مربوط به نهادهایی است که نفت در اختیار وی قرار میداده اند. به همین دلیل من معتقدم این بخشش و عفو بجا بوده است. در اینکه مفسدان اقتصادی باید دستگیر شوند و به سزای عمل خود برسند تردیدی وجود ندارد.
اما بحث اصلی اینجاست، چنانچه هر زندانی یک سوم دوران حبس خود را در زندان سپری کند، میتواند درخواست “عفو مشروط“ کند و در صورت رضایت مسئولین زندان و قوۀ قضائیه از اخلاق و رفتار وی، با عفو مشروط او موافقت میگردد.
حالا که حکم اعدام بابک زنجانی به ۲۰ سال حبس تبدیل شده و وی نیز حدود ۷ سال از این دوران را در زندان سپری نموده یعنی یک سوم حبس خود را تحمل کرده است، ضمناً بخشی از این ۷ سال را در انفرادی بوده که اگر اشتباه نکنم، هر یک روز زندان انفرادی، برابر است با ۲ یا ۳ روز زندان معمولی!!
طبق این محاسبه، بابک زنجانی حدود نیمی از حبس۲۰ ساله خود را تحمل کرده و در حال حاضر با موافقت مسئولین قوۀ قضائیه میتواند مشمول “عفو مشروط“ گردد و از زندان آزاد شود. حال اگر بابک زنجانی را آزاد نکنیم و وی را ۱۰ سال دیگر در قفس محبوس کنیم، چه سودی برای کشور و ملت دارد؟ به جرأت عرض میکنم که بابک زنجانی انسان با هوش و توانمندی است و کسی که در اوج تحریمها توانست بخشی از نفت این مملکت را صادر و بانک و شرکتهای مختلفی را در داخل و خارج از کشور راه اندازی کند و شرکت هواپیمایی قشم ایر را تأسیس و بیش از ۲۰ فروند هواپیما خریداری و وارد کشور کند، قطعاً الان هم این توان را دارد که کارهای سازنده و بزرگی در کشور انجام دهد. پس با اعمال مجازات جایگزین، قوه قضائیه میتواند بجای ۱۰ سال حبس باقی ماندۀ وی، بابک زنجانی را محکوم به ایجاد ۱۰ هزار شغل کند و او و امثال او را از همین لحظه برای اعمال مجازاتهای اقتصادی در جهت رفع مشکلات و بهبود اوضاع اقتصادی کشور آزاد و زندانها را از فعالان اقتصادی و کارآفرینان شناخته شده و آبرومند خالی و بزهکاران و متخلفین و مفسدین را روانه زندان کند.
رئيس مركز تجارت جهاني ايران در خاتمه سخنانش اظهار داشت: از دولت جدید به سکانداری جناب آقای دکتر پزشکیان درخواست میکنم تا با همکاری رؤسای سایر قوا، ضمن اصلاح برخی قوانین بازدارنده و سیستم فاسد، زمینه ای را بوجود آورند تا بخش خصوصی واقعی به جایگاه واقعی خود بازگشته و فعالان اقتصادی خرد در کنار سرمایه داران کلان و میلیاردرهای بزرگ آنهم بدون وحشت و مخفی کاری با تمام توان به فعالیتهای صنعتی و اقتصادی خود ادامه داده و موجب سربلندی کشور و ملت عزیز و بر افراشته شدن پرچم ایران اسلامی در سراسر جهان شوند. که قطعاً موفقیت برنامه های اقتصادی دولت نیز در گرو حمایت و همکاری همین بخش خصوصی و فعالان اقتصادی و کارآفرینان برجسته و شناخته شده و آبرومند میباشد.
عرائض خودم را با این جمله به پایان میبرم که کارخانه ها و صنایع به تنهایی، کشور را نمی سازند بلکه این کارآفرینان و انسانهای توانمند هستند که کارخانه ها و کشور را می سازند و اداره میکنند، پس قدر آنان را بدانیم و موجب دلخوری و ترک دیار آنان نشویم و از محبوس کردن و قیچی نمودن پر و بال فعالان اقتصادی، کارآفرینان و انسانهای توانمند کشورمان خودداری نماییم./انتهای پیام
تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۶/۱۷
Leave a Comment