دولت از ارائۀ خدمات درمانی مطلوب به منتقدین خود امتناع میکند!!

سخنان عجیب و تأمل برانگیز سبزعلیپور
آقای روحانی یکی از افتخارات دولت خود را بهبود اوضاع درمان اعلام میکند و در ایام تبلیغات ریاست جمهوری هم روی این بخش از موفقیت خود، مانور زیادی میدادند!! آیا این است معنی بهبود اوضاع درمان و موفقیت در این حوزه؟

محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و از منتقدین سیاستهای اقتصادی دولت در واکنش به عدم ارائۀ خدمات درمانی مطلوب به یکی از بستگان درجۀ یک خود گفت: اخیراً متوجه شدم که متأسفانه دولت، منتقدین خود و وابستگان آنان را از دریافت خدمات درمانی مطلوب محروم کرده و با بی اعتنایی به آنان، تلاش میکند تا دایرۀ زندگی را روز به روز برای منتقدین دولت تنگ تر نماید تا ظاهراً از این طریق جلوی نقد و نقادی را بیش از پیش بگیرد.!!

وی افزود: هرچند لازمۀ اصلاح و رشد و توسعۀ کارها و امورات کشوری، نقد سیاستها و انتقاد دلسوزانه و بدون حب و بغض از عملکردهای غلط دولت و دولتمردان میباشد اما تجربۀ ۴ سال گذشته نشان داده که دولت آقای روحانی آستانۀ تحمل بسیار پایینی داشته و اصلی و ابدا از نقد و انتقاد استقبال نمیکند و هیچ ارزشی هم برای منتقدین خویش قائل نیست و در این راستا برایش فرقی هم نمیکند که منتقدش اصلاح طلب، اصولگرا، فراجناحی یا اینکه یک رسانه و یا حتی از دوستان و طرفدارن خود باشد.!! درکل از نظر دولت، منتقد بد است و خطرناک و باید آنرا طرد کرده و تمام دربها را هم به رویش بست!!

علیپور اظهار داشت: حدود دو ماه پیش یکی از بستگان درجه یک خود را بنابه دلایلی بطور اورژانس در یکی از بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران (بیمارستان س) بستری نمودم، که در چند روز اول رسیدگی به بیمار و ارائۀ خدمات درمانی بسیار مطلوب بود تا اینکه خبر به گوش آقایان مسئول رسید که این بیمار از بستگان علیپور میباشد که به یکباره سطح خدمات درمانی کاهش پیدا کرد و تا جایی این بی اعتنایی به بیمار و همراهانش پیش رفت که وی در بیمارستان دچار سکتۀ مغزی شد و وقتیکه اینجانب بر بالین بیمار حاضر شدم دیدم که دقایقی از سکتۀ مغزی آن میگذرد اما هیچ پرستار و پزشکی بالای سر بیمار نیست و تنها با همراهش در اتاق رها شده است.!!

با اعتراض اینجانب، اندک رسیدگی آغاز گردید و فردای آنروز، بیمار به بخش آی سی یو منتقل شد. لکن طی تماسی با دفتر آقای قاضی زادۀ هاشمی وزیر محترم بهداشت، از همکاران ایشان درخواست نمودم تا وضعیت بد درمانی این بیمار را به یکی از مقامات مسئول درمان منعکس نمایند. بعد از اینکه پیغام بنده را یادداشت نمودند، پس از چند دقیقه به اینجانب اظهار داشتند که از دست ما کاری برنمی آید و این موضوع به ما مربوط نمیشود!! سپس تلفن را قطع کردند!!

سبزعلیپوردر ادامه توضیح داد: بدون فوت وقت با دفتر آقای واعظی رئیس محترم دفتر آقای روحانی تماس گرفته و موضوع برخورد عوامل دفتر آقای قاضی زاده هاشمی را به اطلاع یکی از مسئولین دفتر آقای واعظی رساندم لکن وقتیکه خودم را “علیپور” معرفی نموده و از وی خواهش کردم تا پیغام بنده را به آقای واعظی انتقال دهند، ایشان سوال کردند که شما “آقای سبزعلیپور” هستید؟ یعنی سریعاً بنده را شناخته و حتی پیشوند و پسوند نام من را هم اعلان کردند، پس از اینکه تأیید نمودم که بله، من همان “سبزعلیپور” هستم بی درنگ اظهار داشت (سیاست جدید دولت همین است که مسئولین وزارتخانه وارد این امورات و موضوعات نشوند و به همین خاطر کاری از دست ما برنمی آید، وی در ادامه گفت: اگر مشکلی هم هست، آن مشکل را در وجود خودتان جستجو کنید نه در بدنۀ دولت)!! بنده در کمال تعجب عرض کردم که این سخنان، نقطه نظرات شخصی خودتان میباشد و یا موضع دولت آقای روحانی است که از زبان شما منعکس میشود؟ در پاسخ گفتند: موضع دولت است، وقتیکه نام وی را پرسیدم، متأسفانه بدون هیچ پاسخی، تلفن را قطع کردند!!  

علیپور گفت: بخاطر اینکه مطمئن شوم که من اشتباه میکنم یا نه و آیا برداشتم غلط بوده و هیچ خصومتی از جانب دولت در این زمینه با منتقدین وجود ندارد، با خودم عهد کردم این موضوع را تا حصول نتیجه دنبال کنم. در نتیجه با تلفن همراه مشاور وزیر بهداشت و رئیس روابط عمومی وزارتخانۀ تماس گرفته و داستان را به ایشان منتقل نمودم که وی مسائل پیش آمده را ناشی از کثرت کار عنوان کرد و گفت: شما نیازی به تماس با دفتر آقای وزیر نداشتید زیرا حتماً در جاهای دیگر و در مراسم مختلف با ایشان روبرو میشوید و همدیگر را به راحتی ملاقات میکنید و سپس شماره تلفن دفتر معاونت درمان وزارتخانه را به اینجانب دادند.  

چندی بعد با دفتر معاونت درمان وزارت بهداشت تماس گرفتم که متوجه شدم ایشان در حال نقل مکان به دانشگاه شهید بهشتی هستند که اخیراً به ریاست این دانشگاه منصوب شده اند.

پس از چند روز با دفتر معاونت جدید درمان تماس گرفته و درخواست گفتگوی تلفنی با ایشان را نمودم که مسئول دفترشان گفتند: به محض اینکه جلسۀ آقای دکتر تمام شود، حتماً ارتباط تلفنی را بین شما و ایشان برقرار میکنیم. نشان به این نشان که بیش از بیست روز گذشت و تماسی حاصل نشد!! لکن طی تماس مجددی با دفتر معاونت محترم درمان، علت عدم تماس آنان با دفتر اینجانب را جویا شدیم که اظهار داشتند آقای دکتر خیلی سرشان شلوغ است!!

سبزعلیپور بیان نمود: این داستان همینطور ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش حضوراً به دفتر ریاست دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه نمودم تا ضمن عرض تبریک انتصاب جدید ایشان به این سمت، موضوع پر پیچ و تاب بیمار خود را نیز به سمع و نظر وی برسانم. اما پس از اینکه به آقای دکتر اطلاع دادند که بنده به دیدارشان شرفیاب شده ام، متأسفانه نه تنها اینجانب را نپذیرفتند بلکه پیغام هم دادند که من هنوز نه معاونین خود را انتخاب کرده ام و نه دوستانم را ملاقات نموده ام!! از همین رو نمیتوانم دیداری هم با شما داشته باشم.!!

لذا به مسئول دفترشان عرض کردم که به آقای دکتر بفرمائید مشکلی پیش آمده که جان یک انسان در میان است و قرار است که موضوع را از طریق رسانه ها پیگیری نمائیم اما به لحاظ اینکه احترامی برای ایشان قائل هستم خواستم قبل از هر اقدامی، موضوع را به اطلاع ایشان برسانم تا فردا شرمنده نشوم، که متأسفانه در پاسخی تعجب برانگیز فرمودند که مهم نیست، بفرمائید هرکاری که میخواهند انجام دهند!!

علیپور در ادامه تشریح کرد: که باز هم به این مقام اکتفاء نکرده و به معاونت درمان ایشان مراجعه نمودم که مسئول دفترشان پاسخ دادند، خانم دکتر از این سمت برکنار شده و در حال حاضر با معاون درمان جدید دانشگاه علوم پزشکی تهران جلسه دارند و فعلاً هیچ کار اجرایی انجام نمیدهند!! لکن مدیر درمان دقایقی با اینجانب گفتگو کرد و مشخصات بیمار را هم نوشت و گفت: انشاالله پیگیری میکنم که متأسفانه تاکنون هیچ پیگیری و اقدامی صورت نگرفته است!!

وی گفت: هرچند بیمار مدت زمان طولانی را در بخش آی سی یوی همین بیمارستان بستری بود اما مسئولین بیمارستان اظهار داشتند که چون سطح هوشیاری این مریض بالا نمی آید پس بیشتر از این نمیتوانند وی را در این بخش نگه دارند و دستور فرمودند که یا بیمار را به منزل انتقال دهید و دستگاههای آی سی یو را هم خریداری کنید تا در منزل بستری و تحت درمان قرار گیرد!! در غیر اینصورت بیمار را به بخش دیگری انتقال میدهیم که آنجا هم پرستاری برای رسیدگی به بیمار نداریم و شما باید پرستار خصوصی استخدام کنید تا از بیمارتان در بیمارستان پرستاری و مراقبت نماید.!!

لیکن در حال حاضر بیمار را به یکی از بخشها منتقل کرده اند و ظاهراً به گوشه ای تبعید شده و هیچ پزشک مجرب و با سابقه ای وی را ویزیت نکرده است، حتی ادرار بیمار را هم همراهانش تخلیه میکنند نه خدمه!! لاجرم حال بیمار بسیار وخیم است و در کمال تعجب با این وضعیت ناگواری که دارد، مسئولین بیمارستان ترخیص وی را در گوش ما زمزمه میکنند و بعضاً این جمله را هم تکرار میکنند (شما که آقای علیپور هستید و خیلی هم ارتباط دارید و این هستید و آن هستید، پس چرا بیمارتان را در این بیمارستان بستری نموده اید!! ایشان را در یکی از بیمارستانهای خصوصی بستری کنید!! البته این روزها کلمۀ خصوصی و خصوصی سازی در حوزۀ درمان زیاد به گوش میرسد و ظاهراً آقایان زمینه ای بوجود می آورند تا بیماران را به اجبار به سمت و سوی خصوصی ها کانالیزه و هدایت نمایند!! حال چرا و چه منافعی آنجا نهفته شده خدا میداند؟!!

سوال و بحث اصلی اینجاست که وقتی با من اینطور رفتار میکنند ببینید با مردم عزیزمان چگونه رفتار و به آنان خدمات نامطلوب میدهند؟!!

آقای روحانی یکی از افتخارات دولت خود را بهبود اوضاع درمان اعلام میکند و در ایام تبلیغات ریاست جمهوری هم روی این بخش از موفقیت خود، مانور زیادی میدادند!!

آیا این است معنی بهبود اوضاع درمان و موفقیت در این حوزه؟

اگر یکی از دوستان دولتمردمان  کوچکترین کسالتی پیدا کند نه تنها بهترین و عالیترین امکانات درمانی در اختیارش قرار میگیرد بلکه غالب مقامات ارشد وزارت بهداشت و معاونت درمان آن وزارتخانه، لحظه به لحظه به عیادتش میروند تا مبادا کم و کسری داشته باشد و خدایی ناخواسته کوتاهی و قصوری در بحث درمان ایشان صورت پذیرد و جامعه از نعمت چنین دولتمردی بی بهره گردد!!

آیا مردم شریف ایران دنبال چنین جامعه و مدینۀ فاضله ای بودند؟ کدام روز بوده که مقامات ارشد دولت و یا مسئولین وزارت بهداشت، بطور سرزده به مراکز درمانی مراجعه و از نزدیک در جریان امور درمان مردم قرار گرفته و دیده باشند که با مردم عزیزمان از نظر درمانی چه رفتاری میشود و از نزدیک موفقیت دولت در زمینه درمان را دیده و شاهد کمبودها باشند؟؟

رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه اظهار داشت: متأسفانه با این روندی که دولت و دولتمردان در پیش گرفته و با این سیاستی که در برابر منتقدین خود بکار بسته اند احتمالاً بزودی زود، منتقدین دولت را از حق داشتن آب، برق و گاز و حتی استنشاق هوا هم محروم خواهند کرد تا انشاالله دیگر با هیچ منتقدی روبرو نباشند.!!

درکل این اعمال و رفتار و این نوع برخوردها زیبنده دولت جمهوری اسلامی نیست و توقع بیشتر و بالاتری از دولت و دولتمردان میرود. ضمناً به لحاظ اینکه با مقولۀ قحط الرجالی در کشورمان مواجهه هستیم هریک از مقامات و همچنین مسئولین بیمارستانهای دولتی دارای چند پست و سمت میباشند که همین تعدد مشاغل اجازه نمیدهد که بطور کامل و مطلوب به امر درمان بپردازند و همین دلیل اتفاقاتی که نباید رخ دهد یک به یک ظاهر میشوند!!

بیمارستانی که هر ماه میلیاردها تومان درآمد خود را به حساب دانشگاه علوم پزشکی تهران واریز میکند پس چرا بیش از ۷ الی ۸ ماه است که کارانۀ پرسنل خود را نپرداخته و آنان را چشم انتظار گذاشته است؟ مگر آنان خرج زندگی ندارند، آیا کار و فعالیت نیاز به دلخوشی و دلگرمی ندارد؟ پس پرسنل بیمارستان به چه امیدی باید کار کنند؟ شاید انتظار من و امثال من از این پرسنل طلبکار و بی روحیه جهت ارائۀ سرویس و خدمات مطلوب درمانی نادرست و بی جاست!!

نپرداختن حق و حقوق پرسنل دو دلیل بیشتر ندارد، یا آقایان پول و بودجه ندارند که قطعاً هر ماه میلیاردها میلیارد پود دارند و یا اینکه سوء مدیریت دارند که چنین بحران هایی را بوجود آورده اند؟!!

امیدوارم دولت و مقامات ذیربط درمان طی روزهای آینده طوری رفتار و به امورات مردم رسیدگی نمایند که اینجانب به این نتیجه برسم که تصور بنده اشتباه بوده و هیچ مقامی با منتقدین دولت عناد و دشمنی ندارد. ضمناً برخود واجب میدانم تا از زحمات آن دسته از پرسنل و تیم درمان بیمارستان (س) که با وجود تمام مشکلات، کمبودها و طلبکاریهای خود، همچون فرشته به بیماران خدمات داده و آنان را با جان و دل پرستاری میکنند قدردانی نمایم./ انتهای پیام    

Leave a Comment